در رابطه با شفافیت در آموزش و پرورش چند سوال داشتم:
شاخص های شفافیت در آموزش و پرورش کدامند؟
اجرای شفافیت و ترویج آن در یک ارگان دولتی باید از طریق مقامات بالامرتبه مثلا در وزارتخانه یا … پیگیری شود یا اینکه یک مجموعه جزءدولتی در یک شهر یا شهرستانی هم می تواند این سیاست را به یک نحوی اجرا کند؟
چطور میشود مدیران رو قانع کرد که شفافیت به نفع مجموعه است؟
طراحی شاخصها برای هر حوزهی خاص، ورود پژوهشی گستردهی خاص خودش رو نیاز داره که ما تا الان به حوزه اموزش ورود متمرکز نکردیم. ولی برای کسی که مجموعه رو میشناسه خیلی دشوار نیست. نمونههایی از شاخصهای شفافیت در حوزههای مختلف موجود هست که ما اونها رو در سایت نقشه شفافیت (نسخهی آزمایشی) گردآوری کردیم. اگر مایل هستید اونها رو ببینید و نمونهای رو برای حوزهی آموزش و پرورش طراحی کنید تا ما هم ازش استفاده کنیم.
هر دو رویکرد به صورت همزمان نیازه. البته و طبیعتاً شرایط اقتضایی میتونه هر کدومش رو تقویت کنه، ولی دست شما به هر کدوم میرسه انجامش بدید.
بهترین روش، نمایش فواید و اثرات داخلی و البته بینالمللی شفافیت هستش. چه کسیه که در برابر یک کار خوب مقاومت کنه؟ البته اگر بعد از این مرحله مدیری در برابر شفافیت مقاومت کرد، احتمال داره شفافیت رو به ضرر خودش دیده باشه که در این مرحله کار دشوار میشه.
بهترین کار گردآوری و ترجمه مصادیق و کاربردهای شفافیت در آموزش و پرورش هستش. در اولین مرحله باید کار ترویجی و آموزشی انجام داد تا ذهنها با این مفهوم و فواید (و ضرورتهاش) آشنا بشن و از مقاومتهای ذهنی در برابرش کاسته شده و جمعیتی از حامیان پیدا بشن. البته خدا رو شکر فضای عمومی کشور داره تدریجا به این سمت میره و این یعنی کاری که قبلا ممکن بود 4 سال طول بکشه و رو الان میشه یکی دو ساله و یا حتی کمتر هم انجام داد.
پینوشت: مصادیقی از فواید و کاربردهای شفافیت و داده باز در حوزهی آموزش رو در اینجا درج کردیم، البته شما هم میتونید خودتون مصادیق مشابه رو جستجو کنید؛ ترکیبهایی شبیه به Open Education Data، Transparency in Education و امثالهم.