اساسا چه موضوعاتی میتواند به عنوان زمینه ورود به بحث مبانی دینی شفافیت مد نظر باشد؟
آنها را در اینجا بنویسید …
تاپیک مجتمع مطالب هماندیشی با نخبگان پیرامون مبانی شفافیت: https://discuss.tp4.ir/t/topic/444/4
اساسا چه موضوعاتی میتواند به عنوان زمینه ورود به بحث مبانی دینی شفافیت مد نظر باشد؟
آنها را در اینجا بنویسید …
تاپیک مجتمع مطالب هماندیشی با نخبگان پیرامون مبانی شفافیت: https://discuss.tp4.ir/t/topic/444/4
یکی از محورهای خوب ورود، بحث «مردمسالاری دینی» است. این موضوع، هم از منظر دینی و هم از منظر فلسفه سیاسی میتواند مورد مداقه قرار گیرد.
مطلب [مقدماتی] خوبی در این زمینه در اینجا نگاشته شده است:
http://snn.ir/fa/news/639372
سلام
میتوانیم یک جدول تطبیقی تشکیل بدهیم از مفاهیمی که ذیل کلانحوزهی شفافیت مطرح است و سعی کنیم در مشورت با اهل فن، مقایسهای تطبیقی با آنچه الان در ذهن هریک از ما نقش بسته، در جمهوری اسلامی انجام میشود و آنچه در غرب مطرح است (که آغشته بودن ما غرب، کتمانناشدنی است) داشته باشیم.
برای مثال و برگرفته از کلاس فقه سیاسی آقای کاظمی، قدری مفاهیمی مثل مشارکت، مشورت، حکومت مردمی، حق مردم و حاکم، مشورت مردم با حاکم، عمل به مودای مشورت، انتخابات، وزنپذیری آراء در انتخابات و … محل بحث و گفتگویی دقیقتر از آنچیزی میخواهد که ما بین خودمان تاکنون داشتهایم.
اتفاقا امروز (960724) گفتگوی خوبی با آقای کاظمی در این مورد داشتیم و انشاالله ایمیلی باهاشون ادامه خواهیم داد.
جمعبندی: یک فهرست مفاهیم تشکیل بدهیم و سعی کنیم آنها را آنطور که متوجه میشویم برای خودمان تعریف کنیم. دور اول فهرست کردن مفاهیم هم میتواند ذیل منظومهی مردمسالاری دینی باشد.
کنیم؟
در مورد این یادداشت و بحث مبانی لازم است عرض کنم دغدغه ای جدی داشته و دارم تا ربط و نسبت حوزههای مختلف شفافیت را با مبانی دینی بسنجم. بنده در مباحث خودمان در این زمینه احساس خلا میکنم و به نظرم به عمق بیشتر و دلگرمی خودمان کمک خوبی میکند ضمناًبرای ارتباطات بیرونی هم میتواند موثر باشد تا دغدغه مندان به مباحث دینی هم جذب شوند و…
در مباحث مان وقتی در یکی از پست های وبلاگ در مورد حکومت باز چشمم به مردم سالاری افتاد ذهنم به سمت مردم سالاری دینی خودمان رفت و پس از مطالعه بسیاری از نظرات رهبری در مورد آن خوشبختانه دیدم به وسعت این مفهوم و تعمیم مردم سالاری و مردم سالار شدن حوزههای دیگر اقتصادی و اجتمناعی و سیاسی و… اشاره میکنند که فراتر از انتخابات هست. که به نظرم رسید برای تحقق کامل آن میشود از تجربیات حکومت باز البته با حفظ چارچوب دینی و بومی خودمان استفاده کنیم.
هرچند به مذاق دوستان فارس نیوز خوش نیامد و گفتن مردم سالاری دینی رو به مشارکت تبدیل کن تا منتشر بشه! اما چون من اساسا به خاطر مردم سالاری دینی اون رو نوشته بودم به خبرگزاری دانشجو دادم برای انتشار
اما برای مباحث دینی خارج از مباحث نظری آن به اعتقاد بنده از مهم ترین کارها مطالعهی دقیق حکومت ده سالهی رسول الله و چهار ساله امیرالمومنین و حدود شش ماه امام حسن مجتبی هست در این راستا احتمالا افرادی مثل دکتر عزیزی دانشگاه بتونن کمک کنند
برای مباحث نظری باید به سراغ افرادی که در فقه حکومتی کار جدی کردند برویم و البته در احادیث و متفکرین خودمان
در مجموع به نظر میرسد کار مبنایی روی شفافیت و ربط و نسبت آن با مباحث دینی فرصت و تمرکز زیادی میطلبد.
تشکیل دولت اسلامی در راستای تمدن نوین اسلامی
در همین راستا یادداشتی که در مشرق ماه گذشته منتشر کردم رو در زیر فرستادم
سلام
چقدر خوب که این دغدغه هنوز بین ما هست. چند نکتهی مختصر:
احیانا برای مقایسهی مفهوم دموکراسی و مردمسالاری دینی چیز خوشمزه و خوشگلی دیدهاید؟
مطلب در این زمینه به وفور هست، ولی مطلبی که مطلب باشد تا حالا ندیدهایم. به خصوص اگر بشود مقایسه این دو مفهوم را در یک جدول و ذیل قالبهای مشخص ذکر کرد.
یک چیز دیگری که برای کارهای مطالعاتی مقایسهای یا مبنای نیاز داریم، منظومهی مفاهیم (نقشهی هوایی مفاهیم) شفافیت است. چنین چیزی داریم؟
بعد از 6 سال به لطف خدا گذر ما به یک استاد فقه خوب خورده؛ حاج آقای کاظمی(86 سیاسی) که به قول خودشان بین فقه حکومتی و فقه نظام، تفاوتهایی قائل هستند. اگر پیگیر این ماجرا هستید، حتما با ایشون هم طرح بحث داشته باشید.
انشاالله به زودی جلسات هماندیشی علمی پیرامون مفهوم شفافیت را با حضور اساتید و صاحبنظران آغاز خواهیم کرد. البته این مسیر نیازمند یک متولی است که به وقتش بیاید و کار را جمع کند. انشاالله جلسهی اول هماندیشی هم با حضور آقای دکتر خندان(به عنوان موافق شفافیت) و آقای دکتر عزیزی (به عنوان منتقد شفافیت {دقت کنید که به کاربردن تعبیر مخالف برای آقای دکتر عزیزی دقیق نیست.}) خواهد بود.
در داخل تشکیلات شهرداری با فساد مماشات نکنید؛ چه فسادی که مربوط به بیرون شهرداری است و میخواهد از ابزار شهرداری استفاده کند، چه فسادی که خدای نکرده در درون هستهای از هستههای شهرداری رخنه کرده باشد و در آنجا بخواهد گسترش پیدا کند و فضا و محیط امنی برای خود درست کند. هرگونه مماشات با فساد و میدان دادن به آن، زیر پای خود شما را خالی و امکان ادامه کار را برای شما دشوار خواهد کرد. نگذارید در هیچ جای شهرداری فساد رخنه کند. البته کارِ دشواری است. شهرداری جایی است که انسان در آن با پول، با مردم، با مراجعان و با کسانی که حاضرند برای بعضی از مقاصد خود ولخرجی کنند، مواجه میشود. اینطور جاها خیلی باید مراقب بود. اینجاست که تقوای الهی به درد میخورد. تقوا زرهای است که اگر انسان آن را پوشید، تیرهای زهرآگین فساد و گناه در او کارگر نخواهد شد و او را از پا نخواهد انداخت. تقوا حصنِ منیع انسان است. این که این همه ما را به تقوا توصیه کردهاند، بهخاطر همین است. بسیاری از خطاها و انحرافاتی که مشاهده میکنید، ریشه فکری ندارد؛ نه اینکه خیال کنید یک ایدئولوژی است که کسی را به این نحوه عمل کردن وادار میکند؛ نه، ریشه بسیاری از اینها در نفسانیّات خودِ انسان است. یکجا پای انسان میلغزد و جلوگیری نمیکند؛ این لغزش ادامه پیدا میکند و انسان در صدد توجیه برمیآید و برای خودش ایدئولوژی میسازد. انسان گاهی مبنای فکری درست میکند تا خطای خود را اصلاح کند. جلوِ خطاها و لغزشهای خود را از همه جا بگیریم و بهتر از همه جا، اوّلِ کار است و بهتر از اوّلِ کار، پیشگیری است. این، روح تقوا را در ما تقویت خواهد کرد. ۱۳۸۲/۰۹/۱۷
به نظرم میتوان به شفافیت به عنوان راهکاری نگاه کرد که موجب پیشگیری از گناه حکومتی میشود.
در این راستا میشود کارهای جالبی کرد که دکتر خندان شخص بسیار مناسبی برای این موضوع هستند
وقتی این بیان از رهبری را لابهلای بیانات مربوط به شورا و شهرداری خواندم. یاد این موضوع افتادم که در دین ما توصیه هایی داریم مبنی بر اینکه اگر در جایی(شهری) باشیم که بقیه ما را نشناسند به گناه نزدیک تریم یا مثلا توصیه هایی که در مورد خطرات خلوت و تنهایی آمده که آقای دکتر خندان در کلاس معرفت نفس برای ما این بحث را تا حدودی باز کردند
مدخل جالبی برای ورود به مباحث دینی شفافیت به نظرم رسید
مبانی سیاستگذاری در اسلام (تربیت درونی یا بیرونی)
یکی از مسائلی که در تربیت انسان و جامعه همواره مورد مناقشه بوده است، تأکید بر نوع تربیت به لحاظ درونی یا بیرونی است. منظور از تربیت درونی، تربیت از طریق تقویت بینش و نگرش فرد و ایجاد خودکنترلی است و منظور از تربیت بیرونی، استفاده از سازوکارهای اجتماعی، قانونی، سیستمی و … برای کنترل رفتار است. هر چند به نظر میرسد هر دو نوع تربیت، برای رشد و تعالی انسان و جامعه لازم است، ولی مشخص نمودن جایگاه هر کدام از دیدگاه اسلام و نقش آن در مبانی حکمرانی جمهوری اسلامی ایران، موضوعی است که میبایست هر چه سریعتر تعیین تکلیف گردد.
شفافیت در قرآن، نهج البلاغه و سیره
یکی از موضوعات مهم در حوزه شفافیت، مشخص نمودن نسبت این مفهوم با مبانی اسلامی است. از این رو بررسی این مفهوم و مفاهیم مرتبط در منابع اسلامی به ویژه قرآن و سیره ائمه اطهار علیهم السلام، بسیار مهم و در ادامه مسیر بسیار کارگشا خواهد بود. پژوهشهایی به طور پراکنده در این خصوص در حال انجام است ولی کافی نیست و میبایست موضوع به طور جامعتری مورد بررسی قرار گیرد.
در همین مورد یکی از سوال ها این است که محدوده تربیت بیرونی و درونی کجاست؟
آیا تربیت بیرونی(به وسیله ساز و کارهای اجتماعی ) باید آن قدر سخت گیرانه باشد تا امکان وقوع خطا به حداقل ممکن برسد؟ در واقع تربیت بیرونی تا کجا باید جلو بیاید و بقیه را به تربیت درونی(خود کنترلی) بسپارد؟
و نسبت این مسئله با شفافیت چیست؟ چه میزان و سطحی از شفافیت با محدودهی تربیت بیرونی مورد نظر اسلام منطبق است؟ ملاک این سطح شفافیت و محدوهی تربیت بیرونی چیست؟
البته یکی از دوستان در این زمینه در نظر امام خمینی کار کردن و میخوان پایاننامهشون رو هم تو این فضا کار کنن.
شاید بشه از ایشون در این رابطه کمک گرفت.
به نظرم یکی از مهمترین بحثهایی که مغفول مانده، بحث فقه سیاسی شفافیت و محورها و مصادیق اون هست. اگر این ماجرا در فقه حل بشه، به دلیل اینکه فقه رابطه تنگاتنگی با حدیث و سیره داره، تا حدود زیادی مسئله حل میشه.
به طور کلی اگر برای بحث مبانی بخوایم با متخصصان این حوزه تعامل و بحث کنیم ناچاریم که جای پای خودمون رو روی حدیث و سیره سوار کنیم.
بحث اندیشه خوبه اما تا مستقیما برگرفته از حدیث و سیره نباشه جای پای محکمی نداره.
از طرفی کار با حدیث نیاز به تخصص داره که عموم افراد فقهکار این تخصص رو دارن.
به نظرم تا یکی بحث فقه سیاسی شفافیت رو دست نگیره و تا جای خوبی پیش نبره، تو بحث مبانی پای ما روی جای محکمی سوار نیست.
از این منظر که الآن اولویت بیشتر با ایجاد دولت ایده آل هست و بعدش جامعه ایدهآل میتوان کارهای جدی انجام داد.
اینکه چه وقتی باید به سراغ دولت رفت و چه زمانی به سراغ مردم و البته اینکه شرایط زمان کنونی چیست که ابتدا باید به سراغ دولت رفت را میتوانیم بپرورانیم. که البته این موضوع با نگاه رهبری هم مطابقت دارد.
از این طریق به اهمیت و مبنای شفافیت هم میشود کمک فراوانی کرد.
مشخص کردن محدوده برای تربیت بیرونی، بستگی به تعریف ما از حریم خصوصی داره. لذا تا جایی که حریم خصوصی افراد نقض نشه حاکمیت میتونه اعمال قدرت بکنه و سازوکار بچینه برای کاهش فساد.
بنظرم در مورد حریم خصوصی هنوز تعریف جامع و مشخصی ارائه نشده که برای همه قابل پذیرش باشه.
البته ارتباط خوبی با حریم خصوصی داره ولی همه بحث و ارتباط هم محدود به این نمیشه
صداقت و شفافیت در حکمرانی
علی(ع) با مردم خود صادقانه سخن مى گفت و مى فرمود:
وَلْیَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ.
پیشواى قوم باید با مردمِ خود به راستى سخن گوید.
ایشان در آغاز حکومت، در نخستین خطبه اش با مردم چنین گفت:
ذِمَّتِى بمَا أَقُولُ رَهِینَهٌ وَ أَنَا بهِ زَعِیمٌ … وَاللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَهً وَ لاکَذَبْتُ کِذْبَهً.
آنچه مىگویم، در عهده خویش مىدانم، و خود ضامن آنم … به خدا سوگند! به اندازه سرِ سوزنى حقیقتى را پنهان ندارم و هیچگونه دروغى نگویم.
از منظر ایشان، اصلاح امور، جز در سایه صداقت و شفافیت میسر نمى شود. آن حضرت می فرماید:
الصِّدْقُ صَلاحُ کُلِّ شیءٍ [وَ] الکَذِبُ فَسَادُ کلِّ شَیءٍ.
صداقت سبب صلاح هر چیز، و دروغ سبب تباهى هر کارى است.
در همین راستا در عهدنامه مالک اشتر گزیده ترین اشخاص در حکومت را حق گو ترین افراد می دانند.
ثُمَّ لْیَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَک أَقْوَلَهُمْ بمُرِ الْحَقِّ لَک وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَهً فِیمَا یَکونُ مِنْک مِمَّا کَرِهَ اللَّهُ لأَوْلِیَائِهِ وَاقِعاً ذَلِک مِنْ هَوَاک حَیْثُ وَقَعَ.
“آنگاه باید گزیده ترین آنان نزد تو کسى باشد که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید، و در کارى که از تو سر مى زند و از جمله کارهایى باشد که خدا آن را براى دوستان خود نمىپسندد، از همگان کمتر تو را یارى کند. به هر کجاى خواست تو مى خواهد بربخورد.”
على (ع) در رابطه با مردم بر قاعده «إِصحار» (شفاف سازی) تاکید داشتند.
وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّهُ بک حَیْفاً، فَأَصْحِرْ لَهُمْ بعُذْرِک، وَاعْدِلْ عَنْک ظُنُونَهُمْ بإِصْحَارِک، فَإِنَّ فى ذَلِک رِیَاضَهً مِنْک لِنَفْسِک، وَ رِفْقاً برَعِیَّتِک، وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بهِ حَاجَتَک مِنْ تَقْوِیمهمْ عَلَى الْحَقِ.
اگر مردمان بر تو گمان ستم برند، عذر خود را آشکارا با آنان در میان گذار و با این کار ایشان را از بدگمانى بیرون آر، که بدین رفتار، خود را به تربیت اخلاقى خوى داده باشى و با مردمان مدارا کرده و با عذرى که مى آورى، بدانچه خواهى، مى رسى و آنان را به راه حق درمى آورى.
امام (ع) فرمان مى دهند که حاکمان و زمامداران باید همه مطالب را با مردمان در میان بگذارند و “هیچ چیز را به جز اسرار نظامى از مردمان مخفى ندارند”.
https://telegram.me/farzadjahanbein
چه موارد دیگهای موثره؟
آقا این موارد رو نمیشه در پست زیر گذاشت؟