شرح سوال:
فرض کنید (البته مورد واقعی است)، فردی مسئولیتی در شهرداری فلان شهر میگیرد. این فرد، فرد سالم و دلسوزی است و هدفش اصلاح سیستم و تحول اداری آن سازمان است. در بدو ورود به شهرداری متوجه می شود که سازمان فاقد سیستم IT کارآمد است. این فرد به قصد حل مشکل و ایجاد چنین سیستمی برای سرعت بخشیدن و عملیاتی شدن کار (به جای طی فرایند چند ساله به روال عادی)، با فرد مجری این کار، در یک شهرداری دیگر که در این خصوص موفق بوده است، ارتباط برقرار می کند و برای تسریع در کار به او پیشنهاد میدهد که خارج از حیطه اداری، اقدام به تأسیس شرکت نماید تا بتواند با ترک تشریفات پروژه اجرای سیستم IT را به وی بسپارد. نتیجه این تعامل (بدون اینکه ظاهرا فسادی صورت گرفته باشد) اجرای پروژه و راه اندازی و تحویل سیستم در طی چند ماه به جای چند سال می شود.
حال سوال:
-
آیا این مصداقی از تعارض منافع نیست؟ (اشتغال همزمان، تقارن اطلاعات و …) با توجه به اینکه این اقدام موجب کارآمدتر شدن سیستم شهرداری شده است، نفع دانی و عالی در اینجا چیست؟
-
به فرض اینکه این مورد مصداق تعارض منافع تشخیص داده شود و لذا نیاز به مدیریت آن باشد (مثلا ممنوعیت قانونی اشتغال همزمان)، آیا این اقدام خود باعث افزایش ناکارآمدی نمی شود؟ جلوی کارآمدی و اصلاح سیستم را نمی گیرد؟
در این مواقع تکلیف چیست؟
منتظر نظر دوستان هستیم.