دومین تقریر از نظام مسائل در حوزه شفافیت بدین ترتیب است. لطفا نظرات خود را در این رابطه به اشتراک بگذارید.
یکم. مشکلات فرهنگی (فقدان، ضعف یا نادرستی در آگاهیها، باورها و رفتارها):
- تصور مردم، نخبگان و خبرگان، خطبا و افراد سرشناس، رسانهها و صاحبان قلم، دانشگاهیان و پژوهشگران، مسئولین و صاحبان مناصب نسبت به آگاهیشان از شفافیت و ضرورتهای آن، در عین عدم این واقعیت (سهل ممتنع بودن شفافیت) (مثلاً مسئولین، در عموم موارد، اینکه خودشان به اطلاعاتی دسترسی داشته باشند را شفافیت مینامند در حالی که این تعبیر و فهم ناقص و عموماً آسیبزاست)
- عدم شناخت دقیق و درست قلمروهای دوگانهی شفافیت سیاسی و شفافیت اطلاعاتی به عنوان دو بال ضروری از تحقق شفافیت (در عموم موارد صرفا شفافیت اطلاعاتی شناخته شده است، در حالی که شفافیت سیاسی زیرساخت، مقدمه و لازمهی تحقق آن است در حالی که شناخت نسبت به آن بسیار ابتدایی است)
- غفلت مردم، خبرگان و مسئولین از ضرورت و اهمیت فوقالعاده شفافیت به عنوان یک مسئله راهبردی و نیاز زیرساختی و کلیدی برای حل عموم مسائل و مشکلات روز و اساسی کشور (نگاه به شفافیت در حد یک پدیده معمولی در عرض سایر مشکلات کشور است)
- عدم آگاهی از تکنیکها، راهکارها و اقدامات ساده و کمهزینه ممکن مبتنی بر راهبرد شفافیت و مشارکت در راستای حل مشکلات اساسی روز کشور
- عدم آگاهی از مفاهیم مرتبط و متناظر با شفافیت (مسئولیتپذیری و پاسخگویی، مشارکت، نظارت عمومی، مبارزه با فساد، اثربخشی و کارآمدی، …)
- نگاه بسیار متمرکز قاطبهی مسئولین کشور در حل مشکلات، منجمله در مبارزه با فساد؛ برخی مصادیق نگاه متمرکز:
- سیاستگذاری: تشکیل جلسات محدود با اعضای محدود
- تدبیر و فکر کردن: یک سری آدم مشخص که همه در جلسات و شوراهای مختلف حضور دارند و برای کشور فکر میکنند
- نظارت: صرفا دستگاههای نظارتی برای نظارت
- کار فرهنگی: نگاه متمرکز (دستگاهها و بودجهها) به جای توانمند کردن مردم
- مبارزه با استکبار: صرفا راهپیمایی 22 بهمن! بقیهاش کار حکومت است!
- نگاه «مبارزهمحور» و نه «پیشگیریمحور» قاطبهی مسئولین در مبارزه با فساد
- غفلت استراتژیک در عدم توجه به مسئله «انتظار و اعتماد عمومی» در نوع حکمرانی، بویژه در مسئله مبارزه با فساد
- یعنی حکومت حواسش نیست که در مبارزه با فساد، باید پاسخگوی انتظار و اعتماد عمومی هم باشه؛ مثلا اگه دادگاهها رو بدون ضرورت غیرعلنی برگزار کنه، هر چند واقعا با فساد برخورد کنه، ولی مردم اعتماد نمیکنند. یا مثلا بدون ضرورت اسامی رو اعلام نکنه. یا معلوم نشه واقعا مصادیق فساد چی میشن؛ یا فرایند برخورد با مفاسد طولانی بشه … خلاصه حکومت حواسش باید به طبعات اجتماعی اقداماتش هم باشه
- تصور بالای امنیتی نسبت به ارائه اطلاعات (در عموم موارد این تلقی نادرست است)
- فرهنگ محرمانگی بالا میان عموم مردم و مسئولین
- عدم آگاهی از اقتضائات، لوازم و اقدامات مکمل به منظور اثربخشی شفافیت
هر چند ایجاد شفافیت در اکثر موارد اولین اقدام برای ایجاد تحولات عظیم (در راستای کارآمدسازی، چابکسازی، مبارزه با فساد، ایجاد پاسخگویی و مسئولیتپذیری و ایجاد مشارکت) است، اما یقینا تنها اقدام نیست. نه تنها ایجاد خود شفافیت نیازمند تدابیر و طراحیهای دقیق است، بلکه این شفافیت بایستی با اقدامات مکمل دیگری همراه شود تا اثرگذاری آن کامل شده و از آسیبهای احتمالی جانبی آن جلوگیری شود. برای نمونه یکی از مهمترین اقدامات مکمل شفافیت، رهیافت بسیار مهم «گزارشگری تخلفات» (Whistleblower) است. حوزههای دیگری نظیر بحث مدیریت تعارض منافع نیز از مباحث بسیار اساسی است. اقدامات مکملی نظیر ترویج و آموزش و نیز تربیت متخصصان این حوزه را هم میتوان از جمله اقدامات مکمل به شمار آورد. - عدم وجود مصادیق روشن و موفق از شفافیت در کشور (به منظور قرارگیری در جایگاه الگو)
دوم. مشکلات کلی ناظر به قوانین، چارچوبها و سازوکارها
- فقدان استراتژی و سند عالی کارآمد به منظور شفافیت و مبارزه با فساد در کشور
- فقدان قوانین مرتبط با حوزه شفافیت، و ضعف و نقص جدی قوانین موجود (نظیر قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات)
- عدم تبیین دقیق شاخص ها و مصادیق مستثنائات شفافیت (محرمانگی)
- عدم تبیین پروتکل ارائه اطلاعات (چه اطلاعاتی، در چه قالبی)
- هزینه نداشتن انجام رفتار نادرست و سود نداشتن انجام رفتار درست (در راستای شفافیت و مفاهیم مرتبط با آن)
سوم. مشکلات نهادی
الف. مشکلات نهادی سمت بخش دولتی (حکومتی)
- تعدد، پراکندگی و موازیکاری فراوان دستگاههای کوچک و متوسط در حوزه مبارزه با فساد (که سبب اتلاف بودجه، کارهای تکراری و البته خلأهای رفتاری در حوزههای متعدد) و در نتیجه اتلاف حجم عظیمی از منابع در این حوزه و ناکارآمدی نهایی؛
- عدم وجود یک نهاد مقتدر، بالادستی و فراجناحی که مبتنی بر آخرین تجارب بینالمللی در حوزه مبارزه با فساد و کارآمدسازی حکمرانی نسبت به اعمال سیاستها و استلزامات این حوزه اقدام نماید (کشورهای موفق در مبارزه با فساد، در این رابطه نهاد بالادستی متمرکز تأسیس کردهاند)
- عدم وجود درگاهها و نیز اقتصاد نظارت عمومی بر فساد و مشارکت در مقابله با آن
- عدم وجود درگاهها و نیز اقتصاد مشارکت در تصمیمسازی حکومتی
ب. مشکلات نهادی سمت بخش عمومی
- عدم وجود مجموعه و افرادی خبره و متمرکز به منظور تولید محتوا، ترویج و آموزش این مفاهیم میان مسئولین و در بدنهی حکمرانی کشور
- عدم وجود مجموعه (یا مجموعههای) متمرکز و خبره به منظور ترویج، آموزش، کمک به تأسیس، تجهیز و همراستاسازی سمنها و فعالین محلی
- خلاء جدی رشتههای دانشگاهی، اساتید و پژوهشگران در پرداختن عمیق و راهکارمحور به مسئله فساد (اکثر کارهای علمی موجود در این زمینه، کلی یا پراکنده بوده و نتوانستهاند مسیری روشن و عملیاتی را برای این منظور ترسیم کنند)
فهرست فوق در آدرس زیر قابل دسترسی است: