گلوگاههای تعارض منافع در آموزش و پرورش
در شمارۀ ۸۱ فصلنامۀ گفتگو (مهرماه ۱۳۹۸) که ویژهنامهای است با موضوع تعارض منافع، مقالهای منتشر شده تحت عنوان «گلوگاههای تعارض منافع در آموزش و پرورش ایران». در این مقاله، ضمن دستهبندی انواع تعارضهای این حوزه و ذینفعان مختلف، گفتگوهایی با برخی معلمان، مشاوران آموزشی، همکاران ناشران کتابهای کمکدرسی، یکی از اعضای پیشین شورای عالی آموزش و پرورش، و یکی از وزرای پیشین آموزش و پرورش انجام شده است. برخی از روایتهایی که در مقاله نقل شده، در ذیل آمده است.
معلم بهمثابه بازاریاب
برخی معلمها کتابهای ناشران آموزشی را در مدارس دولتی معرفی میکنند. یکی از این مؤسسات در حال حاضر یک سیستم ایجاد کرده که اگر معلمی به مؤسسه مراجعه کند و بگوید من این تعداد کتاب برای دانشآموزانم میخواهم، درصدی هم به معلم داده میشود… حتی کارتهایی درست کردهاند و به معلمها کدهایی دادهاند که دانشآموزان میتوانند با استفاده از آن کد از سایت خرید کنند و تخفیف بیشتری بگیرند. در اینصورت هم دانشآموز تخفیف بیشتری میگیرد و هم معلم درصد دریافت میکند.
مشاور آموزشی و خرید و فروش دانشآموز
مدارس دولتی، مشاور آموزشی استخدام میکنند که کلاس کنکور را برایشان میچیند. برخی مشاورهای آموزشی در حال حاضر شبیه سلبریتیهای سینما هستند، یعنی یک سری آدمهای خوشتیپ و خوشبیانی که بچهها را به خودشان جذب میکنند… ۸-۷ سال است که در خردادماه کلاسی به اسم کلاس جذب بهوجود آمده است؛ فرآیند جذب بچهها برای ثبتنام در آموزشگاههای آزاد و مدارس غیرانتفاعی.
تعارض منافع در واگذاریها
در منطقۀ سه تهران سالانه ۲ الی ۳ مدرسۀ دولتی به بهانۀ اینکه دانشآموز ندارند منحل میشوند. طرح فروش مدارس، به نظر بیشتر یک بهانه است و اصرار هم بر این است که این کار باید با توافق رئیس اداره انجام شود. رئیس اداره مدارس را به چه کسانی میدهد؟ مثلاً مدیر مدرسۀ […] چه کسی میتواند باشد؟ مدیر مدرسۀ […] را زودتر از موعد بازنشسته میکنند، مدرسه را به او میدهند و بعد مدرسۀ […] را کنار متروی شریعتی با مساحت بیش از هزار متر با چنان موقعیت خوبی به او اجاره میدهند.
واگذاری فضاهای آموزشی و کمکآموزشی
در دولت یازدهم علناً این موضوع اجارهداری و فروش شروع شد. در حال حاضر گزارشی که ما داریم این است که عملاً در همۀ شهرستانهای استان تهران این اجارهداری انجام میشود. در پاکدشت، فضای مدرسه را به بازار روز اجاره داده بودند و با فشار معلمها مجبور به اجارهدادن به کتابفروشی شدند. حیاط تنها فضای ورزشی بچههاست. تقریباً صد درصد فضاهای ورزشی مدارس را اجارۀ سالانه دادهاند، من اطلاع کامل دارم که در منطقۀ ۱۲ تمام استخرها و سالنهای ورزشی اجاره داده شده است. دو مدرسه در اکباتان هست که سالن ورزشی، سالن کنفرانس، و سالن غذاخوری دارد، این سالنها در طول دو سالی که من آنجا بودم اجاره داده شده بود و امکان استفاده وجود نداشت. آموزش و پرورش در ایران ۷۰۰ استخر دارد که اصلاً ما تا زمان دولت دهم نمیدانستیم وجود دارد. نه دانشآموز از آن استفاده میکند و نه معلم. اردوگاههای آموزش و پرورش هم به همین شکل، بخش کمی برای دانشآموزان استفاده میشود و الباقی یا اجاره یا واگذار میشوند.
فساد در تغییرات مداوم کتب درسی
ناشرین آموزشی بهصورت مستقیم با دفتر تألیف کتب درسی ارتباط ندارند. اینها کتابها را از کارمندان ردۀ پایین میگیرند مثلاً از تایپیست یا از چاپخانه. یعنی چاپخانهای که کتابهای درسی را چاپ میکند، کتابهای برخی ناشران کمکآموزشی را هم چاپ میکند. مسئول چاپی که به چاپخانه میرود تا سیدی کتاب فیزیک را برای چاپ تحویل دهد، یک نسخه را به ناشرین میفروشد. تایپیستهای دفتر تألیف هم مبالغ زیادی دریافت میکنند… علاوه بر تایپیستها، مؤلفین کتب درسی هم پول دریافت میکنند. دریافت این مبالغ به خاطر این است که وقتی کتاب درسی به بازار میآید، یک هفته بعد از آن کتاب کمکدرسی هم در بازار باشد… همین مسئله یکبار باعث شد که این مؤسسه بسیار به دردسر بیفتد و آن هم زمانی بود که یکی از کتابهایش زودتر از کتاب درسی در بازار بود!