پاسخ سوالات دینی متداول نسبت به شفافیت و سایر مفاهیم مرتبط

سؤالات ناظر به موضوع سوت‌زنی

16. سوت زنی، موجب بروز برخی از رذائل اخلاقی در انسان

شرح سؤال

با توجه به تحلیل روان‌شناختی از فساد می‌توان گفت که گزارشگری مرسوم، میدان رقابتی را برای افشاء فساد ایجاد می‌کند که گزارشگران برای پیشی گرفتن از فرد مفسد، تخلف او را گزارش می‌کنند تا سهمی از فساد او را دریافت کنند. در اینجا حتی سوت‌زنان تشویق به گذاشتن دام برای به دام انداختن مفسدین می‌شوند. در حقیقت، خوی کفتار گونه‌ای را در افراد ایجاد می‌کند که از بقایای صید مفسدان بزرگ، طعمه‌ای برای خود دست‌وپا کنند. سوت زنی همچنین به نوعی موجب تقویت روحیه زیرآب زنی و سخن چینی در انسان میشود. از آنجایی که این خصیصه از خصائص اخلاقی مذموم است، باید از آن اجتناب کرد.

پاسخ

اول.

همواره کار کردن در دنیا ناگزیر ابعادی از درگیری دنیوی دارد، ولی در حل این تعارض باید قوی شد و مردانه موازنه را به نفع خلوص نیت تغییر داد (نه اینکه کار را تضعیف کرد). خلاصه ماجرا این است که اگر گزارشگری تخلف، به عنوان یکی از مکانیزم‌های اصلی مقابله با فساد ضروری است، باید برای «ابعاد مادی» آن تدبیر کرد و نه اینکه اصل مکانیزم را زیر سؤال برد. نکته قابل توجه آنکه اگر فرض مرقومه (یعنی هر مکانیزمی که کشش مادی ایجاد می‌کند، منفعت‌گرا، خطرناک و محکوم به فساد است) را جدی بگیریم، احتمالاً دستور به تعطیلی بخش عمده‌ای از اقتصاد و اجتماع داده‌ایم.

دوم.

گزارشگری تخلف بر خلاف تصور ساده از آن، کار بسیار زمان‌بر، پرهزینه، دشوار و خطرناکی است. گزارشگران تخلف بعضا جان خود و خانواده‌ی خود را در معرض انتقام و سوء استفاده قرار می‌دهند. گزارشگر ممکن است آینده‌ی شغلی و کاری خود را در معرض ریسک جدی قرار می‌دهد. گزارشگر برای تدارک مدارک باید متحمل اختصاص زمان و البته ریسک‌های متعدد شود. خلاصه چنین فردی انبوهی از هزینه‌های زمانی و مالی و جانی را متحمل می‌شود. اگر در ازای این هزینه‌های جدی، قرار است صرفاً «فی سبیل الله» حساب شود، احتمالاً معنای سازوکارهای اجتماعی درست فهم نشده است. تأمل در دستور حضرت امیر علیه‌السلام مبنی بر ضرورت بالا بودن حقوق قضات، برای فهم بهتر موضوع پیشنهاد می‌شود{28}.

اصلا اگر این اشکال را بپذیریم، به پلیس و ناهی منکر از ستاد امر به معروف و بازرسان سازمان بازرسی و … هم نباید حقوق داد و نباید تشویق کرد، چون روح منفعت طلبی در راه مچ‌گیری افزایش می‌یابد! همواره تلاش شده تا مضرات پولی شدن و مادی شدن دیده شود که آن نیز در جای خودش درست است اما باید از آن طرف دیگر، مضرات پولی نشدن و خشکاندن انگیزه ها و توفیق طلبی افراد را هم دید. جوامع کمونیستی نمونه خوبی از افراط و تفریط در این موضوع هستند. اسلام دین اعتدال است و این قضیه یک حد اعتدالی دارد که اگر از آن خارج شود نظم و عدالت اجتماعی ضربه می بیند.

اساسا اگر پاداش مادی برای یک کار معنوی آسیب دارد و معنویت را به قهقرا می برد، غنائم جنگی که نصیب مجاهدین فی سبیل الله می شود، آن هم در رکاب حضرت رسول چگونه توجیه می شود؟ آیا تعیین پرداخت کفاره برای بعضی گناهان، مادی کردن معنویات و جامعه نیست؟ خراج و مالیات چطور؟ انواع جریمه های موجود امروزی چطور؟ همه این موارد را باید حذف کنیم که مبادا جامعه مادی نشود؟ اصلاً نظام پرداخت دستمزد را نباید حذف کرد چون جامعه مادی می شود در حالیکه کار کردن، امری معنوی و مقدس است؟ چطور در جامعه ای که مقدس ترین و کم خطرترین کارها مثل منبر وعظ و خطابه، ما به ازای مادی دارد و هیچ کس هم معترض به آن نمی شود، مبارزه با فساد با آن همه پیچیدگی و مخاطرات مختلف، نباید قاعده مالی داشته باشد؟

سوم.

در مطلب درج شده، استدلال بر این مبناست که گویا با گزارشگری تخلف «قرار است کشور شبانه‌روز درگیر گزارشگری تخلف باشد،‌ لذا کار هر روزه‌ی مردم سرشار از عیب‌جویی و سرک‌کشی و زیر‌آب‌زنی است»؛ که البته این فرض نادرست است. شاه‌کلید سازوکار گزارش‌گری فساد، ترسی است که در متخلفان ایجاد می‌کند و آنها را از تخلف باز می‌دارد{29}. متخلف [و یا به عبارت دقیق‌تر: فرد در آستانه‌ی تخلف] باید احتمال بالایی از کشف تخلف را بر دوش خود احساس کند، در غیر این صورت از نظر ساختاری برای مبارزه با فساد تدبیر نکرده‌ایم. لذا اگر سازوکار گزارش‌گری فساد به خوبی طراحی شده باشد، باید ترسِ [ارزشمندِ] فراگیری از کشف تخلف در کشور جاری کند،‌ لذا گزارشگری تخلف در عمل به ندرت محقق می‌شود و نه به وفور (مطالعه و تأمل در اثبات و نیز اثرات سازوکارهای حد در اسلام، برای تکمیل این بحث پیشنهاد می‌شود). لذا اگر سازوکارهای یک کشور به گونه‌ای باشند که فساد و گزارشگری فساد در آن زیاد باشد، قطعا یا سازوکار گزارشگری نادرست طراحی شده،‌ یا سایر مکانیزم‌های مکمل مبارزه با فساد در کشور جاری نیست؛ که در هر صورت اصل سازوکار مقصر نیست.

چهارم.

هر گزارش دادن اطلاعاتی زیرآب‌زنی نیست، همانطور که هر کلام خلاف واقعی، دروغ نیست، یا هر کشتن انسانی قتل نیست. حتی گاهی چنین گزارش دادنی واجب است، مثل واجب بودن برخی کلام‌های خلاف واقع، یا واجب بودن کشتن یک انسان. به دو مثال زیر توجه کنید:
  • وزارت اطلاعات یا حراست‌های دستگاه‌های مختلف، شماره تلفن‌ها و مسیرهای مشخصی را برای گزارش دادن تخلفات توسط مردم تعیین می‌کنند؛
  • در اوایل انقلاب، در مرحله‌ای برای کشف خانه‌های منافقین، از مردم خواسته شد که اگر در همسایگی خود خانه‌های مشکوکی را می‌شناسند گزارش کنند که این سازوکار بسیار موفق افتاد و سبب کشف انبوهی از خانه‌های تیمی منافقین شد؛

پنجم.

اگر هیچ کدام از استدلال‌های فوق افاقه نکرد، در رابطه با یک سؤال تأمل بفرمایید: «سوء اثر اجتماعی رخداد فساد و مشاهده روزمره‌ی آن توسط مردم اثر تربیتی سوئی دارد یا گزارشگری فساد»؟ در طراحی سازوکارهای اجتماعی، هنر در انتخاب میان خوب و بد نیست، بلکه هنر در انتخاب بین بد و بدتر است که بتوانیم اولی را انتخاب کنیم: «آخر الداء الکىّ» (هر چند از نظر نگارنده گزارشگری تخلف هرگز بد نیست.)

ششم.

هیچ یک از سازوکارهای اجتماعی، نافی تلاش برای افزایش تقوا و خلوص نیت نیستند. اگر قرار است برای گزارشگری (و انبوهی دیگر از سازوکارهای [به زعم برخی و به ظاهر] ماده‌گرا) سازوکارهای تربیتی و فرهنگی قرار دهیم؛ حتما باید به این کار اقدام کنیم اما این موضوع دلیلی برای زیر سؤال بردن اصل سازوکار گزارشگری فساد یا به تعبیر رایج سوت زنی نیست.{30}

{28}: وَافْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا یزِیلُ عِلَّتَهُ، وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَی النَّاسِ. وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَیک مَا لا یطْمَعُ فِیهِ غَیرُهُ مِنْ خَاصَّتِک، لِیأْمَنَ بِذَلِک اغْتِیالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَک؛ نامه 53 نهج البلاغه
{29}: در مضمون آیه‌ی دوم سوره مبارکه حشر «و قذف فی قلوبهم الرعب» تأمل بفرمایید.
{30}: برای مطالعه بیشتر در باب مبانی دینی گزارشگری تخلف، به اینجا مراجعه کنید.