مخالفان شفافیت طبیعتا استدلالهای مختلفی دارند. یکی از این استدلالها تمسک به این عبارت است: «استر ذهبک و ذهابک و مذهبک» (ترجمه: طلا [پول] و رفتوآمد و دین خودت را پنهان کن). این عبارت و تلقی آن بهعنوان روایتی از معصومین عليهم السلام حداقل در ایران تقریبا پرآوازه شده و از آن به عنوان دلیلی بر غیراسلامی بودن اصل شفافیت (حداقل در برخی موضوعات نظیر شفافیت اموال و داراییها) استناد میشود.
اما واقعا ماجرا چیست؟ سند این روایت چقدر معتبر است؟ این روایت در چه فضایی مطرح شده و آیا مخاطبی محدود و در شرایطی خاص داشته؟ و یا نه معنایی همیشگی و گسترده و عام دارد؟
نوشتهای که در ادامه میآید به صورت خلاصه نشان میدهد که:
اولا. این عبارت در کتب روایی شیعه وجود ندارد و در نرمافزار جامع الاحادیث هم یافت نمیشود.
ثانیا. تنها روایاتی در معانی نزدیک آن، یعنی در باب کنترل زبان و کتمان حدیث یافت میشود.
ثالثا. این عبارت تنها در برخی اشعار و متون عرفانی، و البته بدون ذکر سند، دیده میشود.
چند نکته دربارهی عبارت «اسْتُرْ ذَهَبَكَ وَ ذَهَابَكَ وَ مَذْهَبَكَ»
عبارت مذکور اساساً در کتب روایی شیعه نیامده و در نرمافزار جامع الاحادیث هم وجود ندارد. به همین دلیل نباید آنرا جزء احادیث برشمرد، بلکه صرفاً یک عبارت پرتکرار است.
اما چه روایاتی در معانی نزدیک به عبارت مذکور وجود دارد؟ و یا چه تحلیلهایی نسبت به دلیل رواج این عبارت وجود دارد؟
کنترل زبان
مضمون نزدیک به عبارت مذکور در حکمت 381 نهج البلاغه است که: … فَاخْزُنْ لِسَانَكَ، كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ (پس، همچنان كه، زر و سيمت را حفظ مى كنى، زبانت را هم حفظ كن،). در این عبارت موضوع کنترل زبان اهمیت دارد. برای دیدن برخی از شروح نهجالبلاغه به لینک زیر مراجعه شود: https://ahlolbait.com/article/18796
عبارت مشابه در کتاب خصال صدوق است که امام صادق علیهالسلام بعد از نقل سخنان لقمان به فرزندش، توضیحاتی دارد و در پایان میفرماید: و اخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ مَالَكَ. از این عبارت هم کنترل زبان فهمیده میشود. الخصال - الشيخ الصدوق - کتابخانه مدرسه فقاهت
در متون روایی توصیههای فراوانی در باب حفظ زبان آمده با تعابیری مانند «امسک لسانک، اخزن لسانک و …» که جنبهی اخلاقی این توصیهها با توجه به عبارات قبل و بعد قابل فهم است.
علامه مجلسی هم در کتاب بحارالانوار بابی دارد با عنوان «فضل كتمان السر وذم الإذاعه» با 44 حدیث بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث - العلامة المجلسي - کتابخانه مدرسه فقاهت
برخی از این احادیث نیز جنبهی اخلاقی دارد که مثلا نباید اسرار برادر مؤمن را افشا کرد.
اما برخی احادیث جنبهی سیاسی دارد. برای فهم این دسته از احادیث کتمان نکتهی مهمی وجود دارد که رهبر معظم انقلاب بیان کرده:
وقتى امام باقر ع از دنيا مىرود، بر اثر فعاليتهای بسيارى كه در طول اين مدت خود امام باقر و امام سجاد انجام داده بودند، اوضاع و احوال به سود خاندان پيغمبر بسيار تغيير كرد. من در دو كلمه نقشهی امام باقر و امام صادق را برايتان افشا كنم (كه البته آن وقت جزو اسرار بود؛ همان اسراری كه شنيديد كه مىگويند مثلا جابربنيزيدجعفى جزو صاحبان سر بود و هر کس راز ما را منتشر بكند لعنت خدا بر او باد و چه و چه؛ آن اسرارى كه آن روز اگر منتشر مىكردند لعنت خدا بر آن منتشركننده بود، همينهايى است كه مىخواهم افشا كنم، كه منتها امروز ديگر افشایش اشكالى ندارد، بلكه واجب است مردم بدانند كه امام چهكار مىخواسته بكند.)
نقشهی امام صادق اين بود كه بعد از رحلت امام باقر كارها را جمعوجور كند، يك قيام علنى به راه بياندازد و حكومت بنىاميه را (كه هر روزى يك دولتى عوض مىشد و حاكى از نهايت ضعف دستگاه بنىاميه بود) واژگون كند و از خراسان و رى و اصفهان و عراق و حجاز و مصر و مراكش و همة مناطق مسلماننشين كه در همة اين مناطق شبكة حزبى امام صادق (يعنى شيعه) همهجا گسترده بود، از همهی آنها نيرو بيايد مدينه و امام لشكركشى كند به شام، حكومت شام را ساقط كند و خودش پرچم خلافت را بلند كند و بيايد مدينه و حكومت پيغمبر را به راه بياندازد؛ اين نقشة امام صادق بود. (انسان 250 ساله، ص 261-262)
تحلیل شهید مطهری
تحلیل استاد مطهری درباب شهرت این عبارت هم خیلی عالی است:
ریشه دیگری که برای به وجود آمدن پوشش ذکر کردهاند، ناامنی است. در زمانهای قدیم بیعدالتی و ناامنی بسیار بوده است. دست تجاوز زورمندان و قلدران به مال و ناموس مردم بیباکانه دراز بوده است. مردم اگر پول و ثروتی داشتند ناچار بودند به صورت دفینه زیر خاک پنهان کنند.
علت مخفی ماندن گنجها این است که صاحبان طلا و ثروت جرأت نمیکردند حتی بچههای خود را از پنهانگاه ثروت خود آگاه سازند. میترسیدند که راز آنها به وسیله بچهها فاش شود و مورد تجاوز و گزند قلدران واقع شوند. بدین ترتیب گاهی اتفاق میافتاد که پدر با مرگ ناگهانی از دنیا میرفت و فرصت نمیکرد اسرار خود را به فرزندش بسپارد. قهرا دارایی او در زیر خاکها مدفون میماند. جمله معروف استر ذهبک و ذهابک و مذهبک (پول و مسافرت و عقیده خود را آشکار نکن)، یادگار آن زمانها است. همانطور که در مورد ثروت امنیت نبود، راجع به زن هم امنیت وجود نداشت … (مسأله حجاب، ص 45) مساله حجاب - مطهری، مرتضی - کتابخانه مدرسه فقاهت
متون عرفانی و صوفیه
در مقالهی «رویکرد حدیثی سید حیدر آملی در جامعالأسرار» اثر آقای علینقی خدایاری (علوم حدیث، تابستان 1382 - شماره 28) هم این چند نکته آمده:
بخش سوم، [در باب] احاديث فراوانى با مضامين غالباً عرفانى است كه در منابع معتبر حديثى شيعه و اهل سنت يافت نمىشود.
آملى اين احاديث را از متون پيشين صوفيه و منابع ناشناخته ديگر برگرفته است. احتمالاً برخى از احاديث، سخنان مشايخ صوفيه بوده كه در جامع الأسرار (يا متون پيشين) با اسناد به يكى از معصومان نقل شده است. حدیث اول. استر ذهابك و ذهبك و مذهبك (جامع الأسرار، ص ۲۲۷) از پيامبر اكرم(ص) که اين جمله در مصادر حديثى يافت نشد.
در مناقب العارفين افلاكى به نقل از مولوى به پيامبر اكرم (ص) نسبت داده شده است (مناقب العارفين، به كوشش تحسين يازيجى، ج ۱، ص ۳۱۷). در نسخه خطى التحفة السنيّه (التحفة السنّية، ص ۳۳۰ -نسخه خطى به نقل از برنامه رايانه اى معجم فقهى ۳) با تعبير «ورد في وصايا الحكما…» آمده است. http://hadith.net/post/1681 (صفحه 82 از مقاله)
آخرین نکته اینکه شاید شهرت عبارت «استر ذهبک و ذهابک و مذهبک» بخاطر شعری است که مولوی در دفتر اول مثنوی دارد:
در بیان این سه کم جنبان لبت -------------------------- از ذهاب و از ذهب وز مذهبت
كاين سه را خصم است بسيار و عدو ------------------ در كمينت ايستد، چون داند او https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh58
بدیع الدین فروزانفر در کتاب احادیث و قصص مثنوی، ذیل ابیات فوق مینویسد:
اشاره است به جمله: اسْتُرْ ذَهَبَكَ وَ ذَهَابَكَ وَ مَذْهَبَكَ
که ولى محمّد اكبرآبادى (از شارحان مثنوی) آن را حديث نبوى و خواجه ايوب (در کتاب اسرار الغیوب در شرح مثنوی معنوی) آنرا از سخنان حضرت جعفر صادق علیهالسلام و حاجى سبزوارى حديث (بدون قيد) شمردهاند. و بنده هنوز مأخذ آن را نيافتهام. احاديث و قصص مثنوى - فروزانفر، بديع الزمان - کتابخانه مدرسه فقاهت