The OECD`s generic definition of conflict of interest reads as follows: “A conflict of interest involves a conflict between the public duty and the private interest of a public official, in which the public official’s private-capacity interest could improperly influence the performance of his/her official duties and responsibilities”.
We consider — within the broad concept of conflict of interest — not only the situation where in fact there is an unacceptable conflict between a public official’s interests as a private citizen and his/her duty as a public official, but also those situations where there is an apparent conflict of interest or a potential conflict of interest.
An apparent conflict of interest refers to a situation where there is a personal interest that might reasonably be considered by others to influence the public official’s duties, even though in fact there is no such undue influence or there may not be such influence. The potential for doubt as to the official’s integrity and/or the integrity of the official’s organisation makes it obligatory to consider an apparent conflict of interest as a situation that should be avoided.
The potential conflict of interest may exist where an official has private-capacity interests that could cause a conflict of interest to arise at some time in the future. An example is the case of a public official whose spouse would be appointed in the coming weeks as executive director or CEO of a company concerned by a recent decision made by the official, and the public official is aware of the spouse’s appointment. The basic definition used here therefore assumes that a reasonable person, knowing all of the relevant facts, would conclude that the official’s private-capacity interest could improperly influence his/her conduct or decision-making.
تعارض منافع شامل یک تعارض بین وظیفه ی دولتی و منفعت شخصی یک مسئول دولتی است که در آن منفعت شخصی مسئول دولتی می تواند به صورتی نادرستی بر عملکرد او در وظایف و مسئولیت های اداری او تاثیر بگذارد.
در مفهومی وسیعتر از تعارض منافع، ما نه تنها موقعیت تعارض منافع را مد نظر داریم، بلکه آن موقعیتهایی که به ظاهر و یا بالقوه تعارض منافع بین منفعت شخصی مسئول دولتی و وظیفه ی او به عنوان مسئول دولتی وجود دارد را نیز در نظر میگیریم.
تعارض منافع ظاهری به موقعیتی اشاره دارد که منفعتی شخصی وجود دارد که به لحاظ منطقی قابلیت این را دارد که تلقی تاثیرگذاری بر وظیفه ی مسئول دولتی توسط دیگران را بوجود آورد، حتی اگر چنین تأثیر ناروا و یا اصلا تأثیری نداشته باشد. وجود پتانسیل تشکیک در درستکاری مسئول دولتی ویا سازمان مربوطه، این الزام را بوجود می آورد که تعارض منافع ظاهری به عنوان یکی از شرایطی که باید از آن اجتناب گردد در نظر گرفته شود.
تعارض منافع بالقوه جایی وجود دارد که یک مسئول دولتی دارای منافع شخصی ای است که می تواند منجر به تعارض منافعی در آینده شود. به عنوان مثال موردی را در نظر بگیرید که همسر مسئول دولتی در هفتههای آتی به عنوان مدیر اجرایی و یا مدیرعامل شرکتی منصوب خواهد شد که متأثر از تصمیم اخیر مسئول دولتی باشد و مسئول دولتی از این انتصاب با خبر باشد. تعریف تعارض منافع این طور فرض می کند که یک فرد معقول که از همه جزئیات مرتبط آگاه است، نتیجه خواهد گرفت که منافع شخصی ممکن است به طور ناروا رفتار و یا تصمیم مسئول دولتی را تحت تأثیر قرار دهد.
CONFLICT-OF-INTEREST POLICIES AND PRACTICES IN NINE EU MEMBER STATES: A COMPARATIVE REVIEW, 2007
اولین بار در سال 1993 دنیس تامپسون «Dennis Thompson» عبارت «Conflict of Interests» را با تعریف زیر استفاده کرد: «مجموعه شرایطی (Circumstances) که منافع یا علائق اولیه و ثانویه شخصی در خلاف جهت یکدیگر قرار میگیرند و شاید اقدامات و قضاوت حرفهای او را تحت تأثیر آن قرار دهد». به بیان سادهتر یعنی گاهی فعالیتهای حرفهای شخص تحت تأثیر منافع شخصی او قرار میگیرد. رسنیک (2012) به نقل از دیویس (1982) میگوید تضاد منافع در حالت کلی هنگامی روی میدهد که «منافع شخصی یا اقتصادی فرد با وظایف حرفهای یا سازمانی او مغایرت داشته باشد. این مغایرت توانایی وی برای اتخاذ تصمیمات و ارائه قضاوتهای قابلاطمینان، بیطرف و عینی را به تحلیل میبرد یا آن را ناقص میکند.
Right-versus-Right (RvR) and Right-versus-Wrong (RvW)
If the decision-maker’s COI requires a choice between serving others and serving self, especially in a venal way that disadvantages others, it is likely to be an RvW.
RvR COI is —an individual (your family) versus community (your company) dilemma. Both choices are right, but there’s no position that can achieve both needs. It is also a COI—the needs of your family conflict with the needs of your job and there’s no clear resolution.
این تعاریف در سند « آییننامه مدیریت تعارض منافع» آستان قدس رضوی آمده است:
تعارض منافع: موقعیتهایی که کارکنان آستان قدس رضوی میتوانند به واسطه اختیارات، امکانات و اطلاعات اداری و هرگونه صلاحیتی که به موجب قوانین و مقررات برای انجام وظایف سازمانی به آنها اعطا شده است، در راستای منافع و ارتباطات شخصی خود یا بستگان یا شرکاء خویش به کار گرفته و منافع آستان قدس و ذینفعان آن را تضییع نمایند.
منافع شخصی: منافعی است اعم از بالفعل و بالقوه، مالی و غیرمالی که تماماً یا جزئاً عاید شخص یا بستگان او یا به هر طریقی به افراد منتسب به او میشود.
مدیریت تعارض منافع: کلیه اقدامات و تدابیر اداری، نظارتی، قضایی و شبهقضایی لازم برای پیشگیری از بروز موقعیتهای تعارض منافع، رفع و یا کاهش حداکثری تأثیرات سوء آنها
این هم تعریفی است که در طرح تعارض منافع ارائه شده به مجلس شورای اسلامی درج شده است.
تعارض منافع: عبارت است از موقعیتی که منافع شخصی مشمولان این قانون با انجام بیطرفانه و
بدون تبعیض وظایف حرفهای و اختیارات قانونی آنها دچار تعارض گردد.
وظایف حرفه ای: آن دسته از وظایفی است که قانون برای پست سازمانی اشخاص تعیین نموده یا به موجب حکم یا قرارداد یا اقتضائات شغلی وظایفی برای وی پیش بینی شده است.
مدیریت تعارض منافع: کلیه اقدامات و تدابیر اداری، نظارتی، قضایی و شبه قضائی لازم برای پیشگیری از ترجیح منافع شخصی بر منافع عمومی.
منافع شخصی: منظور منافعی است اعم از بالفعل و بالقوه، مالی غیرمالی که تماماً یا جزئاً عاید یک شخص، بستگان، شرکا یا نمایندگان او میشود.
از مقاله Conflict of Interest: Gateway to Corruption
تعارض منافع زمانی وجود دارد که در آن یک مقام میتواند از موقعیت خود برای کسب سود شخصی سوء استفاده کند، در حالی که فساد در جایی وجود دارد که یک مقام رسمی از موقعیت خود برای کسب منافع شخصی استفاده میکند. بنابراین در حالی که تعارض منافع همیشه منجر به فساد نمیشود، فساد همیشه نیازمند تعارض منافع است.
بر اساس این مقاله ریشه همهی مفاسد، تعارض منافع است.
این متن نشان میدهد، در ادبیات بین المللی مشابه ادعایی که آقای ثنائی در مورد رابطه فساد و تعارض منافع داشتند، وجود دارد.
پس بنابراین اشکال مختلف فساد مانند رشوه هم قبل از وقوع از یک تعارض منافع میگذرند.
دو رویکرد کلی در تعریف تعارض منافع
[justify]تعارض منافع همانند هر مفهوم دیگری در علوم اجتماعی، مفهومی پیچیده و چندسطحی است. لذا بدون اتخاذ یک رویکرد مشخص، امکان شناسایی و مدیریت آن وجود ندارد. [/justify] بدیهی است که مفهوم تعارض منافع همانند مفهوم فساد، علاوه بر معنای تخصصی و زمینه-محور (contextual) یک معنای عمومی نیز دارد. به طور مثال، در زبان انگلیسی زمانی که یک فایل در کامپیوتر خراب شود، گفته می شود "the file is "corrupted این معنا از corruption معنای عمومی واژه است. یا مثلاً در زبان عامیانه گفته می شود «فلانی آدم با معرفتی است». در اینجا «معرفت» در معنای عمومی به کارگرفته می شود نه در معنایی که در فلسفه و علوم انسانی مطرح می شود. به ندرت مفاهیم در علوم انسانی در همان معنایی که در زبان عامیانه مصطلح هستند، به کار گرفته می شوند. در صورتی که چنین امری اتفاق بیفتد، گفته می شود واژه در معنای عام خود (in general term) به کار گرفته شده است.
مفهوم تعارض منافع نیز از این قاعده مستثنی نیست. این مفهوم دارای یک معنا یا تعریف عام است. هر زمانی که انسان چه در زندگی شخصی و چه در زمان انجام کار یا شغل خود، بر سر دوراهی نفع شخصی و نفع عالی یا برتر قرار بگیرد، موقعیت تعارض منافع ایجاد شده است. مثلاً فرد در محیط کار خود ممکن است بین صرف غذا در کوتاهترین زمان ممکن و خدمت رسانی به ارباب رجوع و لحاظ کردن نفع شخصی و اتلاف زمان، بر سر دوراهی قرار بگیرد.
[justify]در طول یکسال گذشته یکی از چالش های جدی تیم تعارض منافع اندیشکده، تعیین رویکرد نسبت به این مفهوم بوده است. در تیم تعارض منافع نیز دو رویکرد کلی حاکم بوده است: در رویکرد اول، تعارض منافع، اتفاقاً در معنای عام و کلی (in general term) مدنظر قرار می گیرد و رویکرد دوم، اگرچه منکر معنای عام نیست، اما دایره ی شمولیت مفهوم رو محدود به برخی موقعیت های خاص می کند. [/justify]
[justify]در صفحه 53 کتاب تدوین شده توسط سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (2007) نیز تلویحاً به این دو رویکرد اشاره شده است:[/justify]
دو رویکرد در تعریف تعارض منافع قابل شناسایی است:
[justify]1- رویکرد توصیفی (descriptive): این رویکرد، تعارض منافع را موقعیتی تعریف می کند که در آن تعارض منافع در اصطلاح عام (general terms) تعریف می شود (general term یعنی اصطلاحی که در زبان علمی و تخصصی عینا با معنایی که در زبان رایج همگان به کار می رود، به کار گرفته شود). و ویژگی های عمومی مفهوم در نظر گرفته می شود. در این رویکرد، اصول کلی، با ذکر مثال های کلی ساده شده، راهنمایی برای مقامات دولتی محسوب می شوند تا از بروز موقعیت های تعارض منافع ممانعت یا خودداری کنند. در این رویکرد، اصول کلی (general principles) نقش مهمی در تعیین انتظارات از مقام دولتی در موقعیت های خاص بازی می کنند. [/justify]
[justify]2- رویکرد تجویزی (perspective): این رویکرد طیفی از موقعیت های خاص را مشخص می کند که در آن بین وظایف دولتی یک مقام و منانفع و وظایف سازمانی، تعارض پدید آمده است. این رویکرد اساساً مبتنی بر قانون (rule-based) و استاندارهای جزئی و دقیقی را برای مقامات و کارکنان دولتی ارائه می دهد که عموماً در قالب قانون نمایان می شوند. [/justify]
[justify]به طور کلی میتوان گفت هر دو رویکرد در مواجه با مفهوم تعارض منافع، درست هستند. تفاوت دو رویکرد در این است که رویکرد اول دارای دامنه شمولیت زیاد ولی عمق کم و رویکرد دوم دارای دامنه شمولیت کم ولی عمق زیاد است. در واقع ردر رویکرد اول موقعیتهای بیشتری بعنوان تعارض منافع در نظر گرفته میشود که هم شامل قوانین و رویهها و ساختار میباشد و هم شامل انتظاراتی که دیگران از مقامات دولتی دارند میشود. ولی در رویکرد دوم تعداد مصادیق تعارض منافع بدلیل اینکه تنها موقعیتهایی بررسی میشود که توسط قانون و رویهها و در یک کلام ساختارها را برای شناخت موقعیتهای تعارض منافع در نظر میگیرد. لذا رویکرد اول برای پژوهش های نظری و فلسفی و کندوکاوهای عمیق پیرامون تعارض منافع مفید است و رویکرد دوم به دلیل سادگی و عملیاتی بودن، برای ورودهای میدانی و مداخله یا مدیریت تعارض منافع، مفید هستند. [/justify]
[justify]در همین کتاب، رویکرد تعریفی (definitional approach) مورد استفاده قرار گرفته است. در توضیح این رویکرد چنین آمده است:[/justify]
In addition to actual conflicts of interest, there exist perceived conflicts of interest and potential conflicts of interest:
Perceived conflicts exist where there might be no actual conflict, but third parties might reasonably believe that a conflict exists. Even though no actual conflict exists, the perception can be damaging to the reputation of the parties who are believed to have one.
ص4
منبع Catchick, P. (2014). Conflict of Interest: Gateway to Corruption. In Zurich: ACFE European Fraud Conference .
[justify]• Conflict of interest: A conflict of interest occurs where a person or entity with a duty to the enterprise has a conflicting interest, duty, or commitment. Having a conflict of interest is not in itself corrupt, but corruption can arise where a director, employee, or contracted third party breaches the duty due to the entity by acting in regard to another interest[/justify]
تعارض منافع: تعارض منافع در شرایطی رخ میدهد که یک فرد یا نهاد با یک وظیفه در موسسه، دارای منافع، وظیفه یا تعهد متعارض است. وجود تعارض منافع به خودی خود فساد نیست، اما فساد میتواند در جایی ایجاد شود که یک مدیر، کارمند، یا شخص ثالث متعهد به نقض وظیفه با توجه به منافع دیگری باشد.
But what do we mean by a private interest? Until recently, the focus has been almost exclusively on financial gain. Examples include accepting or soliciting a benefit (e.g., box seats at a hockey game) from someone with whom one does business as a public servant; using government resources (e.g., office supplies) for personal purposes; making private investments based on insider information (e.g., confidential information about the location of a new government-sponsored high tech park); or moonlighting at a second job (e.g., preparing lectures for a part-time university teaching position) when one is supposed to be working at one’s public service job.
But conflicts of interest extend to any interest, loyalty, concern, emotion, or other feature tending to make the individual’s judgment less reliable than it would normally be” (Bellamy 2005, p. 39).
نفع شخصی فقط منافع مالی نیست بلکه …مثال های خوبی اینجا آورده است.
A private interest can also be trivial and not require the public servant to declare it
or recuse himself or herself from decision making implementation. An example might be a situation in which the public servant owns a very small number of shares of a company that could be affected by a regulatory decision in which the public servant would participate.
طبق نظر شما، در واقع « هر گونه تلاش تعمدی برای قرار گرفتن فرد یا سازمان در یک موقعیت تعارض منافع» نوعی از فساد است. به عبارتی نیت سوء فرد یا سازمان در بهره مندی از مواهب آن جایگاه فساد است.