جمعآوری محتوا پیرامون نقد واگذاری نظارت به تقوای درونی کارگزار
میتوانید مطالب حامیان آن را در گفتارهایی در باب نظارت درونی و تقوای کارگزار بخوانید.
جمعآوری محتوا پیرامون نقد واگذاری نظارت به تقوای درونی کارگزار
میتوانید مطالب حامیان آن را در گفتارهایی در باب نظارت درونی و تقوای کارگزار بخوانید.
دیزی درباز گربه را بیحیا میکند
(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)
ضربالمثل «در دیزی باز است، حیای گربه کجا رفته؟» را حتماً شنیدهاید. کار حکومت و سیاستگذاری عمومی نباید بر مبنای ضربالمثل باشد و بالاخص نباید بر اساس این ضربالمثل بنا شود اما سیاستگذاری عمومی در ایران به طرز عجیبی بر همین اساس بنا شده است.
سیاستگذار در ایران دیزیهای بسیاری بار گذاشته که هر کدام حاوی گوشتهای بسیار است. سیاستگذار دیزی ارز حاصل از فروش نفت را بار گذاشته که در آن ارز 4200 تومانی هست، صنعت پتروشیمی و فولاد بار گذاشته که به آنها گاز خوراک پتروشیمی با قیمت بسیار ارزانتر از قیمت گاز در بازار واقعی واگذار میکند. سیاستگذار برق را با قیمتی بین حدود دوسوم تا یکچهارم قیمت واقعی به مصرفکننده میدهد (بسته به محاسبه یا عدم محاسبه قیمت سوخت)، بیمهها را به صندوق پرداخت نظام سلامت تبدیل کرده و شأن نظارت بیمه در کنترل هزینههای درمان را به حداقل ممکن رسانده است، و با تضعیف جایگاه نظامهای ارزیابی اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی به سیاستمداران، پیمانکاران و طراحان پروژهها و سازهها اجازه داده است هر جور دلشان میخواهد برای هزینه کردن منابع عمومی و محیطزیست چاله بکنند. اینها همه دیزیهای درباز هستند.
سیاستگذار نظام حقوق و دستمزد را شفاف نمیکند و دسترسی به حقوق مدیران دولتی امکانپذیر نیست. شرکتهای خصولتی ایجاد شدهاند که هم از منابع عمومی و قواعد حاکم بر دولت بهره میبرند و هم نظام پرداخت حقوق و دستمزد و پاداش و بقیه مزایایشان خصوصی است، مصداق عینی شترگاوپلنگ. در دیزی تسهیلات تکلیفی، بورسیه تحصیلی، اختیارات ویژه مقامات برای استخدام نیروی انسانی و همینطور الی آخر نیز باز است.
سیاستگذار علاوه بر دیزیهای اقتصادی، دیزیهای درباز سیاسی هم بار گذاشته است. سیاست در ایران عرصه تریبونهایی است که صاحبانش حق دارند سخن بگویند بیآنکه مسئولیت عواقب و تأثیرات سخن را بپذیرند. سیاست دیزی درباز معادل «اختیار بیمسئولیت» است. اختیار بیمسئولیت آدمی را به بهرهبرداری بیرویه و مطابق میل و سلیقه شخصی از اختیار وسوسه میکند.
آدمها در این «جامعه و سیاست دیزیهای درباز» دائم وسوسه میشوند و شیطان سه شیفت کار میکند. دیزیهای درباز دائم رایحه وسوسهانگیزی در هوا پخش میکنند که آدمها عین گربهای که میان دهها دیزی درباز پرگوشت در حال جوش رها شده باشد، به جوش و خروش میافتند. سیاستگذار درست در همین بلبشو انتظار دارد گربه باحیا باشد. سیاستگذار انتظار دارد ارز با بیش از نصف قیمت بازار آزاد توزیع کند و واردکننده اخلاقمدار از خیر تفاوت قیمت بازار ارز دولتی و آزاد بگذرد، یا مصرفکننده بیتوجه به قیمت برق با رعایت منافع ملی و استانداردهای محیطزیستی مصرف کند.
سیاستگذار همه یافتههای اقتصاد، جامعهشناسی و علوم سیاسی درباره کوتاهمدتنگر بودن آدمی و حتی آموزههای دینی درباره نفعطلبی آدمی و هشدار کتب دینی درخصوص خسرانهای این خصیصه آدمیزاد را نادیده میگیرد و در «جامعه و سیاست دیزیهای درباز» دائم آدمیان را به رعایت اخلاق اقتصادی و اداری توصیه میکند. عاقبت کارش را هم میبیند: جامعهای که هر روز بیشتر از دیروز اخلاقش تحت تأثیر شرایط اقتصادی برآمده از کردار و رفتار سیاستگذار تضعیف شده است.
اخلاق اقتصادی، اداری و سیاسی (همان حیای گربه) و حتی کلیت اخلاق در اکثریت آدمیان، بیش از آنکه تحت تأثیر دانستهها و آموختهها و نصایحی باشد که فرد میخواند و میشنود، از زندگی واقعی و زیست جمعیاش حاصل میشود و عرصه زندگی اقتصادی شاید بیش از هر چیز تعیینکننده اخلاق افراد است. «جامعه و سیاست دیزیهای درباز» که آدمیان در آن دائم وسوسه میشوند، بیاخلاقی را به صورت نظاممند ترویج میکند. اکثریت مردم اخلاق را نه در کتب درسی و پای منبر واعظ، بلکه در جریان زندگی واقعی میآموزند. نمیشود سیاستهای رانتزا داشت، اختیار بیمسئولیت توزیع کرد، قدرت بینظارت پدید آورد و مصرف بیقیمت یا کمقیمت را تسهیل نمود و انتظار داشت جامعه اخلاقی باقی بماند.
اکثریت هتاکان، اختلاسگران، رانتخواران و خلاصه گربههایی که به بیحیایی متهماند، محصول «جامعه و سیاست دیزیهای درباز» هستند. بسیاری از آن دیگران نیز که دست به این کارها نمیزنند فقط خوششانس بودهاند که به آشپزخانه (عرصه قدرت) – که دیزیها را در آن بار گذاشتهاند – راه نیافتهاند، وگرنه آنها نیز راه و رسم بیحیایی را میآموختند یا بهکار میبستند. انتظار عمل اخلاقی در «جامعه و سیاست دیزیهای درباز» آب در هاون کوبیدن است.
(این متن را اگر میپسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.) @fazeli_mohammad
http://www.majlesekhobregan.ir/fa/publications/mags/is_gv/magazines/001/06.htm
این صفحه تحت عنوان نصیحت لائمه مسلمین(نوعی نظارت و کنترل بیرونی) مطالب بسیار خوبی دارد.
مثلا حضرت امیر المومنین (ع) انتقادات و مطالبات جدی خود از خلیفه سوم را تحت همین عنوان پیگیری می کنند.
انتقادی دیگر که به این رویکرد، بهویژه ابزارهایی که بیشتر از جنبههای ناخودآگاه و غیرتأملی انسان برای تغییر رفتارها بهره میگیرند، کمتوجهی به ارزش اختیار و ارادهٔ انسان در انتخاب حتی بهقیمت ایجاد هزینه و شکست فرد بهمنظور رشد و یادگیری بیشتر است. مثلاً در نگاه اسلامی رفتارهای سالم و روابط صحیح میان انسانها برای تحقق جامعهای مطلوب ضروری است اما آنچه اصالت دارد، رشد درونی و ایمانی افراد است و لازمهی این رشد درونی، بروزیافتن آزادانه و آگاهانه و از روی اختیار رفتارهاست. بنابراین تغییر رفتارها اگر صرفاً متأثر از جوّ جامعه و اطرافیان، انتخاب احساسی، عادت، تلقین و از این قبیل عوامل باشد و به جهتدهی و تحول باورها، ایمان، شخصیت و نیتهای فرد نینجامد، تربیت و رشد انسان را در پی نخواهد داشت و توخالی و متکی به شرایط بیرونی خواهد بود. این انتقاد در کل درست است و یکی از کاستیهای این رویکرد را نشان میدهد (هر رویکردی مزایا و معایبی دارد) اما میتوان نشان داد که این مسئله در بسیاری از مواقع اجتنابناپذیر است. بهطور کلی این نقد بیشتر مواقعی مطرح میشود که ضرر یا نفع شخصی فرد مدنظر باشد وگرنه هرگاه ضرر یا نفع عمومی مانند ایجاد نظم اجتماعی یا رعایت حقوق سایر افراد مطرح باشد، از اهمیت بحث اختیار و اراده یا تشخیص و مطلوبیت فردی کاسته میشود. همچنین یکی از آموزههای علوم رفتاری این است که افراد همیشه نه ظرفیت یادگیری همهچیز را دارند، نه توانایی تأمل و تصمیمگیری دقیق دربارهٔ همهچیز را و نه توانایی اجرای هرآنچه را درست میدانند (عزم و خودکنترلی). بسیاری از مواقع افراد به این ضعفهای خود آگاهند، مثل فردی که بهجای یادگیری تعمیر ماشینش که قطعاً باعث رشد و توسعهٔ فردی او خواهد شد، به متخصص مکانیک مراجعه میکند یا فردی معتاد که برای ترک اعتیاد خود، محیط زندگیاش را تغییر میدهد و تصمیم میگیرد با عدهای از دوستانش کمتر رفتوآمد کند. مطالعات بینالمللی نشان دادهاند که در چنین مواردی افراد نهتنها مخالف سیاستگذاری حکومت نیستند، بلکه از چنین سیاستهایی برای اصلاح خود و جامعه استقبال میکنند.
واضح است متغیرهایی بسیار متنوع در قضاوت اخلاقی سیاستهای تغییر رفتار دخیل هستند که باید بهشان توجه شود، عواملی مانند اهداف سیاست، ابزارهای سیاست، نظام ارزشی مدنظر، ضرر به خود یا دیگران، میزان ضرر یا منفعت، چیستی ترجیح آگاهانهٔ جامعهٔ هدف، اهمیت یادگیری و بازهٔ زمانی تحلیل. در مجموع این بحثها لازم و ضروری به نظر میرسند و روشنشدن این مسائل راهنمایی برای اقدامات مسئولانهتر حکومت و ارائهٔ نقدهایی بجا از منتقدان خواهد بود.
کتاب تلنگر برای ایران