در اینجا نمونه هایی از به کارگیری رویکرد دولت به مثابه پلتفرم در ایران جمع آوری می گردد.
سوختوساز یک کارت سوخت!
یادداشت امیر ناظمی، معاون وزیر و رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران در روزنامه دنیای اقتصاد
این یادداشتی است درخصوص آنکه چگونه ما در «سازمان فناوری اطلاعات» تلاش کردیم تا به بازگشت کارت سوخت به زندگی ما ایرانیان بهعنوان خبری ناراحتکننده نگاه نکنیم؛ یادداشتی درخصوص حداکثرسازی منفعت عمومی از یک رویداد بهظاهر ناخوشایند!
دلخوشیهای ما در این ۲۰ روز گذشته، امید به توسعه زیرساختهای ایران آینده بود، امیدهایی مانند:
شفافیت و کاهش قاچاق: تفاوت قیمت بنزین در ایران و منطقه ما را در موقعیتی نامناسب قرار داده است و البته گران شدن قیمت بنزین آسیبپذیری مردم را افزایش میدهد. با گران شدن قیمت دلار، قاچاق سوخت تبدیل به کسبوکاری پرسود شده است. هر لیتر سوخت قاچاق شده، بیرون رفتن پول از کیسه همه مردم است. کارت سوخت اما میتواند میزان مصرف را شفافتر کرده، و سوءاستفاده را کاهش میدهد. در خلال شفافیت است که رفتارهای نامتعارف شناسایی شده و قاچاق پرریسک میشود.
زیرساخت بانکی: کیفهای هر کداممان پر از کارتهای متنوع و رنگارنگ است! این یعنی ما در سرزمینی زندگی میکنیم که هر سازمان دوست دارد برای خودش کارت بزند، و هر کس جزیره خودش را میسازد. ما در موقعیتی هستیم که نه تنها شهروندان، بلکه دستگاهها هم با هم گفتوگو ندارند.
برای هر کدام از آن کارتهای رنگارنگ کیف ما هزینه شده است. هر کدام از آن کارتها به قیمت امروز بین ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیارد تومان هزینه برداشته است. در کارت سوخت جنگیدیم برای حفظ حقوق مردم نرویم سراغ راهاندازی یک کارت جدید و یک زیرساخت جدید. اینکه کارت بانکی بشود همان کارت سوخت، یعنی جلوی هزینه جدید را بگیریم.
همکاری میان دستگاهها: در این مدل جدید از کارت سوخت که عملیاتی شده، حداقل باید ۶ دستگاه مختلف با هم تعامل داشته باشند. شماره خودرو (نیروی انتظامی) با شماره کارت بانکی (بانک مرکزی) و شماره ملی (ثبت احوال) و شماره موبایل (اپراتورها) در مرکز تبادل ملی اطلاعات (سازمان فناوری اطلاعات) ترکیب میشود تا در جایگاه سوخت (وزارت نفت) وقتی کارت بانکی خود را میکشید، میزان مصرف در مقابل نام شما درج شود. اگر این طرح نیز بر سیاق متداول اجرا میشد صدها میلیارد تومان از جیب ملت میرفت تا برایشان کارت جدید صادر شود!
نظارت چندگانه: سیستمهای مستقل و جزیرهای به شدت پتانسیل فساد دارند، چراکه سیستم مستقل در اختیار یک گروه محدود است. اما در این مدل فعلی، چندین مکانیزم کنترلی (بدون تعامل انسانی) وجود دارد، که امکان فساد را به شدت کاهش میدهد. هر یک از دستگاهها ناظر اعمال دیگران است و هزینه فسادافزایش مییابد.
مشارکت بخش خصوصی: ساختار به گونهای طراحی شده که امکان تبادل داده با اپلیکیشنهای خصوصی وجود داشته باشد. به مرور زمان اپلیکیشنهای پرکاربر ایرانی میتوانند خدمات دولت همراه را روی اپلیکیشن خود ارائه دهند.
انعطافپذیری: سیستم طراحیشده انعطاف بالایی برای اعمال سناریوهای مختلف دارد؛ سناریوهایی از واریز یارانه سوخت بهصورت نقدی گرفته تا دادن سهمیه یا چندنرخی کردن سوخت و حتی عرضه سهمیه بر اساس میزان کیلومتر طیشده (برای تاکسیهای اینترنتی).
دانش بومی: کل ساختار بر اساس دانش بومی ایرانی طراحی و اجرا شده است. عدم اتکا به سختافزار، امکان بومیسازی را به شدت افزایش داده است. این بومیسازی نیازی به تزریق بیحساب پول نداشته است، بلکه از جنس فرصتدهی به دانش بومی بوده است.
تهدید بازگشت
البته تمامی این جنبههای مثبت در معرض تهدید است؛ تهدید بازگشت به روشهای متداول؛ و ما در زمانی کوتاه آن را پیادهسازی کردیم به این امید:
نخست آنکه منافع گروهی دلداده به شیوههای پیشین را از زمینهسازی برای بازگشت به شیوههای قدیمی ناامید کنیم.
دوم آنکه امیدواریم دولت فرصت مناسب برای آشناسازی، عمومیسازی و جلب مشارکت را در سناریوهایش به فناوریها بدهد. امروز در دنیایی هستیم که فناوریها فرصتهای بزرگی برای کشورها در بهبود حکمرانی فراهم میآورند.
شاید سیستم فعلی، بهترین راهحل نبوده باشد، اما بدون تردید یک قدم رو به جلو است.
در پایان، هرچند ممکن است من یا مایی که در این طرح درگیر بودیم هم شیوه دیگری از توزیع یارانه انرژی را بپسندیم؛ اما لازم بود سیستمی طراحی کنیم تا به سادهترین شکل، با کمترین هزینه، بیشترین منفعت عمومی را ایجاد کند.
هرچند تکنوکراتها اغلب توسط سیاستمداران حذف شدهاند، اما به باور من توسعه از تکنوکراسی آغاز میشود؛ از جایی که به چالشها عقلانی نگاه کنیم، عقلانی با آنها کنار آییم و عقلانی برایشان راهحل بیابیم.
همینکه بعد از 5 سال و اندی برگشتن به روش دولت سابق که خودشون نابودش کرده بودن، نشون میده چقدر کاربلد و متخصصن!
بحث موضوع کارت سوخت و بعد سیاسی اون نیست (ممکنه با شما در بعد سیاسی موضوع هم نظر باشم). بحث در مورد رویکرد پلتفرمی و استفاده از پلتفرم موجود کارت بانکی برای کاربرد جدیدی مثل سهمیه بندی سوخت هست. ضمن اینکه افراد در دولت همگی از یک سطح دانش و اراده سیاسی برخوردار نیستند.
طرح سروا، طرح دیگری است که شامل مرکز تبادل اطلاعات دولت با بخش خصوصی با هدف به اشتراک گذاشتن اطلاعات دولتی برای استارتاپ ها محسوب می شود. در این طرح کسب و کارها می توانند از داده های دولتی استفاده کنند. این طرح بر پایه استانداردهایی برای حفظ حریم شخصی است. سروا شبکه ملی اطلاعات را از نظر زیرساختی رشد می دهد و امکان رونق را برای کسب و کارهای ایرانی فراهم می کند. برای این پروژه ۲۶میلیارد ریال هزینه شده است.
https://www.ict.gov.ir/fa/newsagency/23078/چهار-طرح-مهم-ارتباطی-با-حضور-وزیر-ارتباطات-رونمایی-شد
فیروزآبادی : بنده با گرایش عدالت البته عدالتی که بتواند افراد زیر خط فقر را کاهش دهد آمده ام / توسعه فضای مجازی و ضریب نفوذ کاربران در فضای مجازی باید حد اعلای خودش برسید و شعار دولت به مثابه پلتفرم که در آن دولت زمینه را آماده میکند که همه مردم و بخش خصوصی و جامعه مدنی بتوانند بر روی پلتفرم به ارائه خدمت اقتصادی و اجتماعی بپردازند