پاسخ سوال:
برای پاسخ به این سوال باید چند مساله تبیین شود:
اولا، شفافیت پدیده ای است که در هر منطقه و در هر زمان بگونه ای خاص جلوه میکند و متناسب با اقتضائات هر کشور و هر جامعه ای پدیدار میشود. شفافیت متناسب با زمنیه ارزشی هر جامعه شکلی به خود میگیرد و تعریفی مستقل و جدید میابد. به همین دلیل برای اینکه اول استدلال کنیم بر اینکه شفافیت موجب جلوگیری از فساد میشود، ابتدا باید بررسی کرد که فساد در هر جامعه ای و متناسب با بستر ارزشهای هر جامعه ای چگونه تعریف میشود و سپس بدنبال جلوگیری از فساد بوسیله شفافیت باشیم. برای مثال اگر در جامعه ای چیزی فساد تلقی نشود، طبیعتا شفافیت و یا عدم شفافیت درآن زمینه تغییری ایجاد نمیکند و اساسا کسی در آن جامعه برای رفع آن مسئله خاص تلاشی نمیکند چرا که فسادی اتفاق نیفتاده است!
حال اگر مسئله و پدیده ای در جامعه ای فساد تلقی شود، یکی از راهکار های جلوگیری از ایجاد این فساد شفافیت خواهد بود چرا که موجب شرمساری فرد مرتکب میشود و افشای ارتکاب این جرم خود یکی از راههای جلوگیری از ارتکاب مجدد این جرم توسط دیگران است.
برای مثال ممکن است که روابط و اختلاط زن و مرد در جامعه ای قبیح باشد و وجود این روابط را نشانه ای از فساد بداند ولی در خرده سیستم فرهنگی کشوری دیگر این روابط نه تنها نشانه ای از فساد نباشد، بلکه نشانه ای از تمدن و به روز بودن آن جامعه باشد، همینطور ثروتمند بودن در فرهنگ آمریکایی مایه افتخار است و قبیح نیست و هر کس که ثروت بیشتری داشته باشد،نشانه ای از هوش و ذکاوت اوست،نه مایه ی شرمساری و سرافکندگی.
ثانیا، این تصور رایج که «سیستم حاکمیتی در آمریکا شفاف است»، تصور نادرستی است. مبتنی بر استانداردهای شفافیت و نیز در مقایسه با سایر کشورها (بویژه کشورهای اروپایی)، ساختار سیاسی آمریکا، ساختاری شفاف و کارآمد نیست وبر اساس شاخص های شفافیت، کشور آمریکا جزء کشورهای با شفافیت پایین دسته بندی میشود.
اساسا باید دانست که شفافیت یکشبه معجزه نمیکند، بلکه این پدیده مسیر اصلاح را فراهم میکند. از زمانی که دندان شما درد میگیرد، تا زمانی که برای اصلاح آن اقدام میکنید تا زمانی که بهبودی کامل حاصل میشود، به گذشت زمان نیاز است. به همین دلیل همیشه بین ایجاد شفافیت و اصلاح و بهبودی زمانی نیاز است. نکته آنکه بدون شفافیت این زمان چندین برابر خواهد بود.
ممکن است فرضِ «سیستم حاکمیتی در آمریکا شفاف است» از این بابت بوجود آمده باشد که گاهی برخی از تجربیات شفافیت از این کشور نقل میشود. بله در آن مصادیق خاص آمریکا از کشور ما شفافتر است. ولی این کشور از استانداردهای روز شفافیت در دنیا فاصلهی زیادی دارد و ابدا معیار خوبی برای مقایسه یا عبرتگیری یا قضاوت نیست. برای این امور درسآموزیها، کشورهای حوزه اسکاندیناوی مناسبتر (و نه البته بدون اشکال) هستند.
باید به این نکته نیز توجه کرد که هیچ کشوری امروز در دنیا تماما «شفاف» محسوب نمیشود. عموما برخی کشورها در یکسری معیارها و دیگر کشورها در معیارهای دیگری شفافتر هستند. لذا مقایسه مطلق کشورها با یکدیگر نادرست است و باید گفت کدام کشور در کدام معیار شفافتر است.
همچنین باید توجه داشت که شفافیت تمام ماجرا نیست. مجموعه ای از اقدامات نیاز است و باید انجام گیرد تا با همراهی شفافیت در حوزه های مختلف بتوان جلوی فساد را گرفت. مطالبه عمومی، رصد دائمی و ایجاد شفافیت بمعنای واقعی (دادن اطلاعات مناسب، در زمان مناسب، به افراد محق) باید همگی با یکدیگر همراه باشد تا بتواند جلوی فساد به معنای خلاف قانون عمل کردن را بگیرد. هم چنین باید در نظر داشت که شفافیت یکی از رویکردهای جلوگیری از فساد است و لزوما بهترین روش در همه کشورها و وضعیت ها نمی باشد.