پاسخ سوال:
افشاگری و شفافیت دو مقوله بسیار شبیه به هم با تفاوتهای اندک است ولی تاثیرات و نتایج گوناگون و مختلفی را بر جامعه میگذارد.
شفافیت به اطلاع رسانی و آزاد سازی اطلاعات بگونه ای گفته میشود که در زمان مناسب،با کیفیت مناسب و با مخاطب مشخص شده داده شود و به دنبال اثر گذاری و هدفی خاص است که این هدف معمولا جلوگیری از فساد، افزایش مشارکت مردم و یا بهبود ساختارهای حاکمیتی است.
ولی افشاگری معمولا به نوعی از افشای اطلاعات گفته میشود که در آن افشا کننده هدف تخریب دارد و معمولا داده ها و اطلاعات با استانداردها و کیفیتهای مشخصی ارائه نمیشود. معمولا در افشاگری حجم بسیار زیادی از مطالب بصورتی که برای کسی قابل استفاده و تحلیل مجدد نیست افشا میشود.
همچنین در شفافیت معمولا نهاد رسمی حاکمیتی مسئول دادن اطلاعات رسمی حاکمیت است و کیفیت و استانداردهای آن را تضمین میکند و از مردم بازخورد میگیرند و امکان اصلاح اطلاعات وجود دارد. در حالیکه محل افشای داده در افشاگری مشخص نیست و ممکن است اطلاعات از نهادهای گوناگون و افراد مختلف ناشناس این اطلاعات درز نماید و امکان اصلاح این داده ها هم وجود ندارد، چرا که کسی خود را در این زمینه مسئول نمیداند.
بهاره آروین، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیتمدرس ایران با حضور در چهارمین و آخرین جلسه کارگاه آموزشی «شفافیت و سیاستگذاری عمومی» در وزارت تعاون ، کارورفاه اجتماعی بر ضرورت شفّافسازی تأکیدکرد و گفت : موضوعاتی در رابطه با زندگی روزمرّه وجود دارد که پرداختن به آنها بسیار ضروریاست، اما این، به آن معنا نیست که اولویت شفافسازی کنار رود یا به تعبیر برخی، امری شعاری و نمایشی بهحسابآید. یا این تصور به وجودآید که آن قدر موانع و شبکههای ذی نفع، قدرتمندند که این تلاشها هرچقدر هم صادقانه و متعهدانه پیگیری شود، ثمربخش نخواهد بود.
خیلی مهم است که به تفاوت شفافیت وافشاگری دقت کنیم. آنچه که در فضای رسانهای رخ میدهد،اغلب، شفافیت نیست، افشاگری است . این دو با هم تفاوت بنیادین دارند و متأسفانه مترادف هم به کار میروند در حالی که بههیچوجه یکی نیستند.
آروین سه تفاوت مهم بین افشاگری و شفافسازی را چنین برشمرد:
اول اینکه شفافیت، اعتماد می آورد در حالی که افشاگری بی اعتمادی را افزون می کند. وقتی اطلاعاتِ موردی رسانهای میشود و اطلاعات موارد دیگر نادیدهگرفتهمیشود، افشاگری رخ میدهد نه شفافسازی. ما معتقد نیستیم که نباید افشاگری باشد ولی نمیتوان آن را با شفافیتسازی یکسان دانست. موارد افشاگری، لزوما کارکرد شفافیت سیستماتیک را به همراه نخواهد داشت. شفافیت سیستماتیک ،هنگامی رخ میدهد که به جای نمونههای پراکنده، تخلفهای صورتگرفته را به شکل سیستماتیک منتشر کنیم و اطمینان بدهیم که هیچ قراردادی نیست که بسته شده باشد و منتشر نشده باشد.
دوم اینکه برای شفافیتسازی باید نظارت همگانی وجودداشتهباشد. در همه جای جهان، نظارت همگانی موثرتر از نظارت متمرکز سازمانی است. وقتی شما با یک سازمانِ نظارتی طرف هستید کافی است که نظرش را جلب کنید. اما وقتی نظارت، همگانی شد و چشم هزاران شهروند به شما دوخته شد نمیتوان تعامل کرد. به همین دلیل است که نظارت همگانی همواره متمرکزتر است .
سوم اینکه شفافیت، شکاف بین تحصیلات دانشگاهی و اقدامت عملیاتی را از بینمیبرد. اغلب اینگونه است که آنچه در دانشگاه خواندهایم، در شغلی که داریم، به کار نمیآید و نمیتوانیم کارهایی را که انجام میدهیم، با آن دانش پیوند دهیم . درواقع متخصصان ما به دادۀ معتبر دسترسی ندارند. شفافیتسازی، باعثمیشود بدون هزینهکردن، دادهها در اختیار متخصصان قرار گیردو آنها بتوانند راهکارهای سیاستگذارانه ارائه کنند.