پاسخ سوال:
دانستن همه اطلاعات حاکمیتی به جز آنهایی که انتشار آنها موجب به خطر افتادن امنیت ملی یا آسیب به حریم شخصی افراد میشود، حق مردم است. بدیهی است که شفافیت بهمعنای انتشار اطلاعاتی است که جنبهی عمومی و حکومتی دارد، اما این بدان معنا نیست که دانستن همهی اطلاعات حق مردم است. انتشار اطلاعات و اسرار نظامی و امنیتی و همچنین انتشار اطلاعاتی که به نوعی دخالت در حریم شخصی افراد بهشمار آید، نهتنها از خطوط قرمز شفافیت بهشمار میآید بلکه انتشار آنها با مفسده و تضییع حقوق همراه است. بنابراین رسالت شفافیت انداختن پردهها و از میان بردن حریمها نیست، شفافیت تنها میکوشد تا نقاب از چهرهی اطلاعاتی بردارد که دانستن آنها به افزایش کارآمدی، بهینه سازی ساختارها و کاهش فساد کمک میکند.
فرهنگ شفافیت در مقابل فرهنگ اسرارگرایی
با توجه به اینکه پروژه شفافيت درصدد است تا ارزشها، هنجارها و رفتارهای رسمی و غيررسمی مختلفی را ایجاد یا اصلاح كند میتوان گفت كه هدف نهایی این پروژه، جایگزینی فرهنگ شفافيت به جای فرهنگ اسرارگرایی است. فرهنگ اسرارگرایی، فرهنگ غالب در كشورهای در حال توسعه و كليه كشورهایی است كه در آنها فساد شيوع دارد. برایند فرهنگ اسرارگرایی این است كه آگاهی مردم از چند و چون امور جامعه ضرورت ندارد مگر در حدی مقامات و مسؤلان جامعه صلاح بدانند. در این فرهنگ سياسی، با توجيهات مختلفی این باور و ناهنجاری در دولتمردان و كارگزاران امور عمومی شکل گرفته است كه امور كشوری و كشورداری باید از عوام الناس پنهان بماند و افشا نشود. بدین منظور، قوانين و دستورات مختلفی با عناوین حمایت از امنيت ملی، مصالح عمومی، نظم عمومی و عفت عمومی و سایر عناوین به كار گرفته شده و متخلفان از آنها به اشد احوال مجازات شدهاند. در نبود عوامل و توجيهاتی كه رویکرد مذكور را تعدیل كند و به دفاع از منافع شفافيت بپردازد طرز فکر و سبک حکمرانی خاصی شکل گرفته است كه از آن به فرهنگ اسرارگرایی یاد میشود.
در فرهنگ اسرارگرایی، اصل بر محرمانگی است و شفافيت جنبه استثنایی دارد؛ فرهنگ شفافيت تلاش میكند این رابطه را مقلوب كند و جایگاه «اصل» و «استثنا» را تغيير دهد.
تجارب متعدد بشری نشان میدهد كه اسرارگرایی به دليل محروم كردن مردم از آگاهیهای لازم دربارۀ امور جامعه، اعتمادعمومی به حکومت و مشاركت و نظارت آنها در اداره جامعه را تضعيف و چه بسا منتفی میكند، به پيدایش انواع فساد در حکومت و حتی بخش خصوصی منجر میشود، به نقض حقوق و آزادیهای اساسی مردم و كتمان این نقض ها منتج شده، پاسخگویی معنادار كارگزاران حکومت را ناممکن ساخته و انواع دیگر مفاسد و ناكارآمدیها را به دنبال دارد و در مجموع، مانع از پيشرفت و توسعه كشور میشود.
قوانین مرتبط با هرکدام
برای مثال، قوانين و مقررات راجع به امنيت ملی، اسرار دولتی، حریم خصوصی، هتک حرمت، مالکيتهای فکری و برخی موضوعات دیگر كه هدفشان كنترل یا جلوگيری از افشا و بيان اطلاعات در جامعه است عمدتاً در خدمت اسرارگرایی هستند. اما قوانين و مقررات راجع به حمایت از حوزه عمومی، آزادی بيان و مطبوعات، مدیریت وضعيتهای تعارض منافع، مشخص كردن وضعيت لابیگران تصميمات و اقدامات مؤسسات عمومی، حمایت از افشاگران فساد، حق دسترسی به اطلاعات، برگزاری جلسات باز و عمومی، انتشار و در دسترس عموم قراردادن قوانين و مقررات و تصميمات اداری و آراء قضایی و برخی قوانين دیگر، در خدمت فرهنگ شفافيت هستند.
منبع:صفحهی 1و2 گزارش توجیهی پیشنویس لایحه شفافیت