در این رشته، به بررسی دقیقتر فساد سیستمی و سیستماتیک، تعاریف آن و وجود و یا عدم وجود آن در کشور پرداخته خواهد شد.
مقاله
The Concept of Systematic Corruption in American Political and Economic History
https://discuss.tp4.ir/t/regulatory-capture-state-capture/764/4
تعریف فساد سیستماتیک در ویکیپدیا
تفاوت سیستمیک و سیستماتیک:
Systemic describes something that happens or exists throughout a whole system. It is the newer word; it entered English in the early 1800s.
He has a systemic infection.
The new police chief had to address systemic corruption.
Systematic describes something that was thorough and intentional, methodical, or implemented according to a plan. It is the older word, having entered English around 1670.
Doctors began a systematic treatment plan.
Ending systematic discrimination was his first goal.
این تعریف از سیستمیک با تعریف رهبری مطابقت داره
تعریفی دیگر از فساد سیستمیک (سیستمی):
[justify] (Also know as endemic corruption). A situation when corruption is an integral part of a state’s economic, social and political system, and where most people have no alternatives to dealing with corrupt officials. Sporadic corruption, in contrast, occurs irregularly and does not compromise the mechanisms of governance in the same crippling way.[/justify]
منبع: “Glossary”. U4 Anti-Corruption Resource Centre. Retrieved 26 June 2011.
ترجمه عبارت: (همچنین به عنوان فساد همهگیر هم شناخته میشود). وضعیتی که فساد بخشی جداییناپذیر از یک نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و اکثر مردم هیچ جایگزینی برای مقابله با مقامات فاسد ندارند. در مقابل فساد پراکنده به طور نامنظم رخ میدهد و سازوکارهای حکمرانی را به همان شیوه فلجکننده به خطر نمیاندازد.
طبق این تعریف برای فساد سیستمی (Systemic corruption)، میتوان فساد همهگیر (endemic corruption) را هم معادل آن دانست.
فساد سیستمی (همه گیر) در برابر فساد پراکنده (تک و توک)
فساد پراکنده (تک و توک/ گهگاه) عبارت است از:
Sporadic corruption is the opposite of systemic corruption. Because it occurs irregularly, it does not threaten the mechanisms of control nor the economy as such. It is not crippling, but can seriously undermine morale and sap the economy of resources.
منبع: “Glossary”. U4 Anti-Corruption Resource Centre. Retrieved 26 June 2011.
در مورد فساد سیستماتیک
The Concept of Systematic Corruption in American Political and Economic History
John Joseph Wallis
The critical role of governance in the promotion of economic development has created intense interest in the manner in which the United States eliminated corruption. This paper examines the concept of corruption in American history; tracing the term corruption to its roots in British political philosophy of the 17th and 18th century, and from there back to Machiavelli, Polybius and Artistole. Corruption was defined prior to 1850 in a way that was significantly different from how it was defined in the Progressive Era. “Systematic corruption” embodied the idea that political actors manipulated the economic system to create economic rents that politicians could use to secure control of the government. In other words, politics corrupts economics. The classic cure for systematic corruption was balanced government. Americans fought for independence because they believed that the British government was corrupt. The structure of American constitutions was shaped by the need to implement balanced government. Conflict and debate over the implementation of balanced government dominated the political agenda until the 1840s, when states began moving regulatory policy firmly towards open entry and free competition. By the 1890s, systematic corruption had essentially appeared from political discourse. By then corruption had come to take on its modern meaning: the idea that economic interests corrupt the political process. What modern developing countries with corrupt governments need to learn is how the United States eliminated systematic corruption.
w10952.pdf (279.3 کیلوبایت)
معنای فساد سیستماتیک
[justify] منظور از “فساد سیستماتیک” این است که بازیگران سیاسی سیستم اقتصادی را دستکاری کردهاند تا رانتهای اقتصادی ایجاد کنند که سیاستمداران بتوانند از آن برای تضمین کنترل دولت استفاده کنند. به عبارت دیگر، سیاست اقتصاد را فاسد میکند. روش درمانی کلاسیک برای فساد سیستماتیک، دولت متوازن بود. آمریکاییها برای استقلال جنگیدند چون آنها معتقد بودند که دولت بریتانیا فاسد است. ساختار قانون اساسی آمریکا به وسیله نیاز به اجرای یک دولت متعادل شکل گرفت. مناقشه و بحث بر سر اجرای حکومت متعادل، تا دهه ۱۸۴۰ در دستور کار سیاسی بود، زمانی که ایالات متحده شروع به حرکت به سمت سیاست تنظیمی به سمت ورود آزاد و رقابت آزاد کردند. تا دهه ۱۸۹۰، فساد سیستماتیک در اصل از گفتمان سیاسی پدیدار شد. با این حال، فساد به معنای امروزی آن بود: این ایده که منافع اقتصادی فرآیند سیاسی را فاسد میکند. چیزی که کشورهای در حال توسعه مدرن با دولتهای فاسد نیاز به یادگیری دارند این است که ایالاتمتحده چگونه فساد سیستماتیک را حذف کرد.[/justify]
منبع: The Concept of Systematic Corruption in American Political and Economic History
w10952.pdf (279.3 کیلوبایت)
معنای واژه systemic در فرهنگ لغات:
Oxford Advanced American Dictionary: لینک
1.affecting or connected with the whole of something, especially the human body
a systemic disease
2.systemic chemicals or drugs that are used to treat diseases in plants or animals enter the body of the plant or animal and spread to all parts of it
systemic weedkillers
Merriam Webster Dictionary: لینک
: of, relating to, or common to a system: such as
a : affecting the body generally
Examples:
The company made some systemic changes to the way it operated.
The problem seems to be systemic .
More Definition For systemic:
formal : of or relating to an entire system
medical : of, relating to, or affecting the entire body
LONGMAN Dictionary: لینک
affecting the whole of something
Example: a systemic disease
Apart from these systemic effects, there may be a quite marked local inflammation with swellingand white-cell infiltration.
به نظر میرسد فراگیر، همهگیر، سراسری، مربوط به کل سیستم، شایع، معانی نزدیکی باشند برای سیستمی
بنابراین منظور از فساد سیستمی، فساد فراگیر و سرتاسری است که فساد همه جا را دربرگرفته است.
معنای واژه Systematic (سیستماتیک)
Oxford Advanced American Dictionary: لینک
Done or acting according to a fixed plan or system; methodical.
‘a systematic search of the whole city’
Merriam Webster Dictionary: لینک
relating to or consisting of a system
2 : presented or formulated as a coherent body of ideas or principlessystematic thought
3a : methodical in procedure or plana systematic approacha systematic scholar
b : marked by thoroughness and regularitysystematic efforts
4 : of, relating to, or concerned with classificationspecifically : TAXONOMIC
Examples:
We used a systematic approach to solve the problem.
She made a systematic study of the evidence.
معادلهای فارسی Systemic و Systematic در فرهنگ معاصر هزاره:
نظر دکتر توکلی در رابطه با فساد سیستماتیک؛
سوال: شما بهمن سال گذشته نسبت به فساد سیستماتیک به مسئولان هشدار دادید. معنی این فساد سیستماتیک چیست و چرا در کشور دارد اتفاق می افتد؟
احمدتوکلی: تعریفهای مختلفی از فساد سیستماتیک در اقتصاد سیاسی وجود دارد؛ یک تعریف که مورد اعتراض رهبری هست، این است گفته میشود سر تا پای نظام فاسد است و واعتقادشان این است که این حرف درست نیست و رهبری درست هم میفرمایند و این جمله تهمت است. شاهدش این است که من و شما نشستهایم درمورد آن بحث میکنیم. براساس تحقیقی که انجام داده و تعریفی که از فساد سیستماتیک دارم این است که وقتی دستگاه های مسئول مبارزه با فساد و یا ناظر بر سلامت به درجاتی از آلودگی پیدا میکنند و سیستم (دستگاهی) که به طور طبیعی دیگر از خودش درست دفاع نمیکند، که به این فساد سیستمی (سیستماتیک) میگویم.
با توجه به مطالب بالا که با منابع مختلفی هم ذکر شده قسمت دوم بیان دکتر توکلی دقیق و صحیح به نظر نمیرسد. فساد سیستمی و سیستماتیک از اساس با هم متفاوت هستند.
توی ارائه آقا مصطفی یکی از حضار سوال پرسید که مثالی از فساد سیستمی بیاورید. یک مثال واقعی برای آن یافتم.
به نظرم به این حالت و شبیه آن می گویند فساد سیستمی:
شاهدش این نیست که شما دو نفر راجع به آن صحبت می کنید.استثنا همه جا وجود دارد.
مسئله زاویه دید است.
تجربه ای که من از مواجهه با شهرداری، دارایی، بیمه، گمرک و… دارم، فساد موردی نیست، عدم فساد موردی است!
بر فرض که برداشت شما از این نهادها درست باشد که البته برداشت بنده با جاهایی که مستقیم کار کردم اصلا این طوری نیست و به نظرم از یک بدبینی نشئت میگیرد (چون دیدن یک فساد معمولا اثر بسیار مخرب تری در اذهان دارد نسبت به دیدن چندین و چند کار درست چون همه کارهای قبلی را هم تحت الشعاع قرار میدهد در ذهن)
این که فساد در کشور سیستمی شده با این که فساد در یک نهاد خاص سیستمی شده باشد را هم باید تفکیک کرد.
در نهایت پیشنهاد میدم یک بار دیگر از اول تا آخر همهی مطالب این موضوع را مطالعه بفرمایید
در این تعریف از فساد سیستمی هم به این اشاره شده که عمیقاً مستحکم هست و در سراسر جامعه فراگیر است
تاییدی است بر مطالب قبلی که فساد سیستمی به فراگیری فساد در کل و سراسر جامعه اشاره داره
سلام دوستان
بنده تمام این رشته رو تقریبا مطالعه کردم و دوباره تأکید میکنم که به نظرم برداشت شما از whole اشتباه است. چنانچه در تعاریف بالا هم آمده whole به معنای فساد در کلیت سیستم است و نه فساد تک تک اجزاء. برای مثال از کلماتی مثل most of staff یا generally استفاده کرده و جایی ندیدم که بگه all the system یا all the persons and staffs یا هر واژهی دیگری که معنای «همه» بدهد. من فکر میکنم تعبیر «همهگیری» فساد کاملاً اشتباه است و مفهوم «فراگیر» بودن فساد نزدیکتر است.
اینکه در ایران فساد فراگیر یا سیستمی است هم میتواند محل بحث باشد اما نظر بنده این است که فراگیر است. مثلا در معانی بالا آمده که فساد تبدیل به یک اصل شده نه یک استثنا. تقریبا میشه گفت در اکثر جاها چنین اتفاقی افتاده مثل رشوه یا زیرمیزی در بخش سلامت یا غیره. برای بررسی این قضیه مثلا میشه یک پرسشنامه تدوین کرد و از مردم پرسید آیا تا حالا مثلا رشوه دادن؟ یا درخواست رشوه داشتن؟ من فکر میکنم اکثر مردم حداقل یکبار یا دادن یا درخواستش رو داشتن. اما میشه بازم بررسی کرد. اگر با چنین شاخصهایی مسئله بررسی بشه میشه این فرضیه را که فساد در ایران سیستمی است یا خیر را اثبات یا رد کرد.
برداشت ما از whole اونقدر مهم نیست که البته اون هم معناش معلومه و طبق معنای زیر فکر کنم شما اشتباه برداشت کردید:
معنای whole
در فرهنگ معاصر هزاره:
ما طبیعتا سیستمیک رو به این معنا نگرفتیم که صد در صد باید فاسد باشند.
با واژه فراگیر هم موافقم.
اما انصافاً با این وسعتی که از معنای سیستمی در این موضوع آوردیم ادعایی که شده درسته؟ یعنی فساد در کشور سیستمی شده و واقعا آدم سالم به طور استثنا گیر میاد؟
باور بفرمایید ما هم پامون به همون بیمارستانها و مراجعه به پزشکان و … یا نهادهای دیگر باز میشه و فساد هم شنیدیم و دیدیم اما به این وسعت!!!
معنای سیستمی طبق چیزی که آوردیم بسیار وسیع هست .
بعد اینکه ادعا بشه در کشور فساد سیستمی شده با این که بگوییم در فلان نهاد یا قسمتی از یک نهاد سیستمی شده زمین تا آسمون فرق داره!