تعاریف فساد و ادبیات موضوع در این زمینه
سعی میشود تعریف جامعی از فساد در این موضوع ارائه شود
فساد «یک سو استفاده از کالاها و امکانات دولتی و مردمی توسط مامورین دولتی برای بهرهگیری شخصی» است.
(Amnuldsen، 2005:5 به نقل از رفیع پور، 1385)آمنولدسن سپس انواع و ابعاد فساد را این گونه برمیشمرد:
1.رشوه
2.اختلاس
3.کلکهای اقتصادی
4.باجگیری
5.امتیاز دادن[justify] آمنولدسن در پایان «تئوری توزیع مجدد فساد» را مطرح میکند و میگوید:[/justify]
[justify]> در تعامل بین دولت و بخش خصوصی، دولت یک بازیکن ضعیف و بازنده است. عوامل ایجاد فساد فعالند و دولت منفعل. عوامل فساد از دولت بیشترین بهرهگیری را میکنند. سیاستمداران خریده می شوند تا حقوق و مقررات را طوری طراحی کنند که منافع افراد بهره برنده تامین شود در نتیجه در پایان زنده ماندن یک حکومت به آن بستگی دارد که تا چه حد منافع یک گروه خاص را تامین نماید. در این بازی دولت بازنده است. برندگان کسانی هستند که منابع ملی و عمومی را به طور استثنائی ارزان میخرند و تا پایان این بازی، از هر گونه گزند مصون میمانند.نتیجه نهایی این بازی باختن دولت در زمینه سیاسی و اقتصادی است ( Amnuldsen، 2000:11)[/justify]
سرطان اجتماعی فساد (فرامرز رفیعپور، 1388)
10 posts were merged into an existing topic: تعاریف فساد
تعریف سازمان شفافیت بینالملل از فساد
The abuse of entrusted power for private gain. Corruption can be classified as grand, petty and political, depending on the amounts of money lost and the sector where it occurs. Also see ‘grand corruption’, ‘petty corruption’ and ‘political corruption’.
تعریف بانک جهانی از فساد
The abuse of public office for private gain.
منبع: World Bank. (1997). Helping countries combat corruption: The role of the world bank. Washington, DC: World Bank.
تعریف صندوق بینالمللی پول از فساد
The abuse of public authority or trust for private benefit.
منبع: International Monetary Fund. (2016). The IMF and good governance. Retrieved from http://www.imf.org/external/np/exr/facts/gov.htm. Accessed on 17 April, 2016
تعریف اتاق بازرگانی بین المللی
… in the course of international economic, financial or commercial activities of any undue pecuniary or other advantage to any person who directs or work for in any capacity another private sector entity, for this or another person, in order that this person act or refraine from acting in breach of this person’s duties.
منبع: International Chamber of Commerce. (2006). Memorandum to the OECD Working Group on Bribery in International Business Transactions: Recommendations by the International Chamber of Commerce (ICC) on further provisions to be adopted to prevent and prohibit private-to-private corruption. Paris: ICC.
کتاب چشمانداز نظری فساد (1394، نشر آگاه) مرور ادبیات نسبتا جامعی در مورد فساد در فصل اول دارد که در اینجا به برخی از مهمترین آن ها اشاره میشود:
هایدن هایمر سه دسته از تعریف فساد را از یکدیگر متمایز میکند:
1.هایدن هایمر به نقل از کورر (2005):
تعریف فساد بر مبنای افکار عمومی: افکار عمومی به ما بگوید که فساد چیست
تعریف فساد مبتنی بر منافع عمومی: فساد عمل یا رفتاری است که به منافع عمومی لطمه وارد میکند(ژنوو، 2004)
تعریف فساد مبتنی بر اداره عمومی
- هایدن هایمر به نقل از ماریون ژنوو (2004):
مبتنی بر منصب عمومی
مبتنی بر منافع عمومی
تعاریف بازار محور
تعریف فساد بر مبنای نقض اصل بیطرفی:
این تعریف به بحث عدالت توزیعی گره میخورد
فساد به عملی گفته میشود که اداره کننده یا مدیر یک اداره دولتی، اصل بیطرفی را به منظور کسب منافع شخصی نقض میکند… بنابراین اعمال کارمندان و مدیران یک شرکت خصوصی یا دولتی میتواندمفسدانه باشد اگر آنان هنجارهای خاصی از سازمان را نقض کرده باشند.(کورر، 2005)
فساد شامل تمامی اعمالی است که هنجارهای غیرتبعیضآمیز را نقض میکند (همان)
تعریف چندبعدی از مفهوم چند بعدی فساد
تعریف اولریش فون آلمان (2004) که 5 بعد از مفهوم فساد را بررسی میکند:
فساد به عنوان یک انحطاط اجتماعی: عدول از ارزشها دریک جامعه(ارسطو و ماکیاولی)
فساد به عنوان یک رفتار منحرف: اختلال در روابط اجتماعی در درون یک نظام سیاسی (جامعهشناسان و جامعهشناسی فساد)
فساد به عنوان نوعی منطق مبادله: چون مبادله بین دونفر یا بیشتر است(دیدگاه اقتصادی)
فساد به عنوان نظامی از ادراکات قابل سنجش: برای نمونه دیدگاه سازمان شفافیت بین الملل در شاخص ادراک از فساد (CPI)
فساد به عنوان سیاستهای سایهای: فساد سیاسی بخش از فرآیندهای سیاسی غیر رسمی است که سیاستهای سایهای نامیده شده است.
منبع: چشم اندازهای نظری فساد (هژبرالساداتی، هاشمزاده، یاری و فاضلی، 1394). انتشارات آگاه
تعریف جامعهشناختی از فساد:
فساد تبدیل روابط اجتماعی به مبادلههای سودمندانهی تبعیض آمیز است که در طی آن اهداف عام جای خود را به اهداف خاص میدهد و خیری نامحدود (نظیر قانونگرایی، امانتداری، حلالخواری شرافتکاری، رعایت موازین حرفهای و تخصصی وفاداری، تعهد،صداقت، فضیلت، حریت، علم حق طلبی، و از این قبیل) به خاطر خیری محدود (پول، مقام و منصب، مدرک، پرستیژ، نفوذ، اعتبار اجتماعی) قربانی میشود.از این رو فساد واجد 5 ویژگی است:
- [justify]فرآیندی اجتماعی است و افراد متعددی درگیر آن هستند[/justify]
- [justify]مبادلههایی آگاهانه و سودمند برای برخی و مضر برای بخش از جامعه[/justify]
- [justify]فساد امری غیر اخلاقی است چون خیری نامحدود به پای خیری محدود قربانی میشود[/justify]
- [justify]مستلزم نوعی تغییر در روابط کارکردی و عملکردی در حیطهی فعالیت معین است. به عبارتی دیگر مستلزم تغییر در روابط و نوعی تبانی یا ساخت و پاخت است[/justify]
- [justify]عموماً مستلزم بسط روابط میان افرادیا گروههای درگیر است[/justify]
منبع: چشم اندازهای نظری فساد (هژبرالساداتی، هاشمزاده، یاری و فاضلی، 1394). انتشارات آگاه
Corruption: An Alternative Approach to Its Definition and Measurement
Abstract
[justify]> Discussion of the definition of corruption has progressed little since Heidenheimer’s groundbreaking distinction between definitions centred on public opinion, public office and public interest. All these definitions have been severely criticised. I suggest that underneath these traditional concepts of corruption lurks a much older one based on distributive justice – namely the ‘impartiality principle’, whereby a state ought to treat equally those who deserve equally. This principle provides a much more plausible reason for why the public condemns corruption than alternative approaches, and, moreover, it is recognised fairly universally: the implicit distinction between ‘public’ and ‘private’ is certainly neither as ‘modern’ nor as ‘Western’ as many have claimed. The universality of the principle of impartiality does not imply universality of its content: who deserves equally, or, alternatively, on which grounds discrimination is ruled out, will be answered differently at different periods in time and will vary from society to society. The impartiality principle provides a starting point for the discussion of both corruption in ‘traditional’ societies and contemporary political corruption – corruption involving violations of specific non‐discrimination norms governing the access to the political process and the allocation of rights and resources. The impartiality principle calls for rule‐bound administration and thus underpins the public office definition of corruption. A central element of the analysis of corruption is the study of specific non‐discrimination norms and their comparison across time and place. This approach leads to a significant enrichment of the concept of corruption.[/justify]
کورر (2005) فساد را بر مبنای اصل بیطرفی تعریف میکند که شامل نقض قواعد و هنجارهای غیر تبعیض آمیز حاکم بر دستیابی به فرآیند سیاسی و تخصیص حقوق و منابع است.
نظرات کارواخال (1999) در مورد فساد:
فساد در سطح کلان، فرآیندی اجتماعی است که شامل 4 مرحله است:
- ایجاد هستهی فساد
2.گسترش شبکه فساد
3.رشد نمایی فساد
4.مرحله ثبات
فساد در سطح کلان دائم با یک شبکه قدرت مرتبط است. این شبکه قدرت باید دارای 5 قابلیت باشد:
1.توانایی اقتصادی
2. توانایی سیاسی
3.توانایی تکنیکی
4. توانایی فیزیکی
5. ایدئولوژی
نقل از: چشم اندازهای نظری فساد (هژبرالساداتی، هاشمزاده، یاری و فاضلی، 1394). انتشارات آگاه
دستهبندیهای پل هیوود از فساد:
مهمترین دستهبندی که سایر تقسیم بندیها حول این دو محور میچرخد: فساد سودگرایانه و فساد غاصبانه
فساد اجحافگرایانه و فساد تدافعی
فساد سرمایهگذارانه
فساد آشناپرورانه
فساد خودزافساد سودگرایانه به توافق دوجانبه بین دهنده و گیرنده مربوط میشود که هر دو طرف فعالانه و بهنفع متقابل آن را دنبال میکنند در حالی که فساد غاصبانه نوعی حالت اجبار و اضطرار است که معمولا برای اجتناب از نوعی صدمه که ممکن است به دهنده یا نزدیکان او وارد آید، صورت می گیرد.
منبع: چشم اندازهای نظری فساد (هژبرالساداتی، هاشمزاده، یاری و فاضلی، 1394). انتشارات آگاه
WHY CORRUPTION ALWAYS REQUIRES A CONFLICT OF INTEREST
KELLY J. TODD
MANAGING MEMBER
OCTOBER 28, 2016
When it comes to corruption, there is almost always a common denominator: a conflict of interest . A conflict of interest exists when an individual or corporation has the opportunity – real or perceived – to exploit their position for personal or corporate benefit. Corruption occurs when the individual or corporation takes advantage of that opportunity and indeed abuses their position for private gain. The good news is, if conflicts of interest can be controlled, the risk of corruption can be minimized.
Because of this, it is important for management teams within organizations – public or private – to be alerted to the connection between conflicts of interest and corruption. Understanding this relationship can lead to the prevention and detection of misconduct and fraudulent activity. While this relationship can be confusing, a simple way to remember the difference between conflicts of interest and corruption is could vs. does. While conflicts of interest do not always lead to corruption, corruption almost always requires a conflict of interest.
Conflicts of interest are often closely associated with procurement positions; however, it can be anyone in a position to influence the award of business, control payments or abuse supplier relationships. Examples include a purchasing employee who secretively gives business to another company under his control, an employee who gives business to a company in exchange for a gift or other kickback, or an employee who starts a company that provides similar services to the clients or potential clients of their employer.
To prevent conflicts of interest from morphing into corruption, there are preventive steps that can, and should, be taken. Offer training to all employees so they, too, can understand this relationship and the significance of conflicts of interest. Management should be intentional in creating an environment where the staff is comfortable declaring annually in writing any potential, perceived or actual conflicts. Finally, management should be educated on the procedures for handling conflicts of interest.
If there is an actual conflict of interest, management has options. Sometimes, it’s as simple as removing the conflicted employee from the situation. Other times, it can be more complicated – steps that can be taken include: restricting job-relevant conflicting interests; removing the employee from the conflicted decision-making responsibility; or, if the employee has a business relationship with a third-party, the employee could resign from the position.
Management should remember that the mere act of having a present conflict of interest is not necessarily inappropriate – it’s the knowledge of and response to the conflict that is crucial, and reduces the risk of corruption.
If you are interested in learning more about how the relationship between conflicts of interest and corruption, or want to learn more about our services and our team, please contact us.
Conflicts of interest, corruption and fraud: what are the connections?
Whether one is drafting a code of conduct or other C&E policy documents, developing training, designing audit protocols, conducting a risk or program assessment or creating C&E metrics, it may be useful to bear in mind the relationships between COIs, corruption and fraud – particularly given the extent of overlap among these areas. The following is offered as an overview of these connections, but note that these are intended only as general principles under US law; aspects of the analysis may differ under various other countries’ legal regimes, and even some aspects of US law itself.
Corruption generally involves a breach of a duty of loyalty – either the duty an employee owes her employer or that owed by an agent to her principal. Corruption – at least viewed this way – always involves COIs.
Outbound corruption involves causing such a breach by others – e.g., paying a bribe to an employee of another organization to cause her to breach her duty of loyalty to such entity. Inbound corruption involves breaching one’s own duty to employer/principal – e.g., by receiving a bribe to betray the employer.
While all corruption involves COIs not all COIs involve corruption. Typically (but perhaps not always), the added dimension of concealment is required for an act to be considered truly corrupt. (So, for instance, supervising a family member at work would generally not be viewed as a criminally corrupt act if it were disclosed, although it typically would still be seen as a COI.)
Fraud involves a misrepresentation for the purposes of cheating another. In some circumstances, particularly where a duty of loyalty exists, a material omission/failure to disclose – even in the absence of an overt falsehood – is enough for fraud liability.
Outbound fraud can involve cheating shareholders/lenders (through, e.g., misstatements about financial condition/performance); customers (e.g., though deception about the product/service in question); or regulators (e.g., lying about one’s product/service or general business matters, such as tax). Insider trading is seen as a form of fraud, although in some circumstances the fraud analysis is a stretch.
Inbound fraud involves the organization itself being cheated either by employees (e.g., submission of phony expense reports) or third parties (e.g., suppliers lying about conditions in which a product is manufactured). In such cases the failure to disclose/material omission will often be sufficient for liability, given the nature of the relationships involved.
It is possible to see all forms of corruption as involving a fraud element, in that corrupt schemes presumably always implicate an overt deception or material omission. And, the nature of deception/omission tends to involve COIs.
However, clearly not all acts of fraud have an element of corruption. For instance, deceiving a customer about the quality of a product would not entail corruption, unless an employee of the customer was “in on it.”
Some closing points:
First, while I think it is important to keep these different categories in mind for different aspects of C&E work (such as those noted in the first paragraph of this post), they – and indeed many other forms of wrongdoing – should be seen as connected to each other, in the sense of how they can affect an organization’s culture. That is, an employee seeing even small-scale COIs or cheating on expense forms at her company is, I think, more likely to become more vulnerable (through desensitization) to other types of offenses. Included here would be those involving outbound corruption which, of all the participants in the above-described “parade of horribles,” is often treated most harshly by the legal system in the US and elsewhere. Put otherwise, COIs and small scale frauds can be seen as “gateway offenses.”
Second, even where conceptually distinct, fraud and corruption often have the same controls-related issues. For instance, weakness in the vendor selection/management process can be an occasion for an inbound fraud (supplier cheats company), an inbound corrupt act (supplier bribes company procurement personnel) or an outbound corrupt act (extra money given to supplier used as a slush fund to pay off company’s customers or regulators). Or, all three could be happening at once.
Finally, a brief repeat of the opening cautionary note that my framework is not intended to be universal. Indeed, as recently as yesterday we saw an executive jailed for “breach of trust” in Germany under circumstances that might not (at least as I read the story) be considered criminal under US law.
تعریف معروف فساد که در سطح دولت-ملت بحث می کند
‘the private wealth-seeking behaviour of someone who represents the state and the public authority, or as the misuse of public goods by public officials for private ends
پل هیود می گوید که این تعریف به دلیل اینکه مرزهای بین عمومی و خصوصی بودن یک چیز از بین رفته، کارامدی اش را از دست داده است.
منبع اصلی:
Inge Amundsen, Political Corruption: An Introduction to the Issues (Norway: Chr Michelsen Institute,
1997), p.2
معیارهای اصلی در تشخیص مفسدانه:
به طور کلی می دانیم فساد انتخاب و ترجیج نفع دانی در برابر نفعی عالی رخ است. اما این عبارت دارای ابهاماتی است و می بایست معیارهای دقیق تر و جزئی تر ارائه گردد. شاید معیار های زیر بتواند به تشخیص عمل مفسدانه کمک نماید:
1- نفع فردی در مقابل نفع جمعی
هرگاه نفع فردی در برابر و تعارض نفع جمعی قرار بگیرد معمولا نفع فردی دانی و نفع جمعی عالی خواهد بود. این اصل عقلایی در منطق دینی هم مویدات فروانی دارد.
2- نفع کوتاه مدت در برابر نفع بلند مدت
معمولا نفع بلند مدت نفع عالی تلقی می شود و نفع کوتاه مدت نفع دانی تلقی می شود.
3- مطابقت با قانون
خود قانون نفع عالی تلقی می شود چون ملتی که قانونمدار است به پیشرفت و سعادت می رسد. البته اگر قانونی بد بود می تواند براساس معیارهای دیگر نفع عالی را تشخیص داد.
4- عدم ضرر و ضرار
عملی که ضرر نزند و ضرار یعنی ضرر به جبهه ی خودی نرساند نفع عالی است. ملاک ضرر نخوردن و نزدن یا ظلم نکردن و ندیدن یکی از ملاک های تشخیص نفع عالی است.
موارد خوبی رو نوشتید و آغازی است بر این که شروع کنیم ملاک های دیگر هم استخراج بشه
اما به نظرم بهتره این موضوع ذیل بحث تعارض منافع و این که چه نفعی عالی است و چه نفعی دانی است مطرح بشه
چون سوای این که فساد رخ دهد یا ندهد این منافع وجود دارد و تعارض منافع رو ایجاد میکنه
به عبارتی دیگر این موارد به صورت مستقیم ملاک فساد نیستند بلکه اول ملاک تعارض منافع هستند در واقع همان دو رکن از 4 رکنی که نام برده شد. بعد از این که این تعارض منافع به وجود آمد ممکن است اولا با انتخاب و ترجیح منافع دانی نسبت به عالی و ثانیا با کنشی آگاهانه بر اساس این انتخاب فساد رخ دهد.
نکته بجایی گفتید.
میشه تیترو عوض کرذد و آن را معیارهای تشخیص نفع عالی و دانی در تعارض منافع گذاشت.
البته تیتر فعلی هم اشتباه نیست و با توجه به تناظر فساد و تعارض منافع صحیح به نظر می رسه.
با سلام و احترام
در اسناد قانونی کشور، فساد چه تعریف یا تعاریفی دارد؟