شفافیت هدایای دریافتی مسئولین

چه‌وقت هدیه، رشوه محسوب می‌شود؟

دکتر عباس خندان

سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد (990326)

هفته گذشته دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات اکبر طبری، معاون اجرایی حوزه ریاست سابق قوه قضائیه برگزار شد. او که به فساد مالی و دریافت رشوه متهم است، در دفاع از خود و رد اتهامات جملاتی را می‌گوید که واکنش‌های منفی قابل توجهی را در سطح جامعه و فضای مجازی به همراه داشته است. «من و مشایخ و نجفی مثل سه برادر بودیم و اگر می‌خواستم کل لواسان را به نام من می‌کردند.
اگر ۸۰۰ میلیارد تومان هم می‌خواستم این برادران می‌دادند. اگر شما از این رفقا ندارید، به من ارتباطی ندارد. اگر آنها نیز کاری از من بخواهند من هم برای آنها انجام می‌دهم.» سوال اصلی اما این است که اصولا چه وقت هدیه، یک رشوه محسوب می‌شود؟

رشوه و هدیه هر دو نوعی مبادله با منافع ابزاری هستند و افراد به واسطه عمل متقابلی که مورد انتظار است، به کالاها و خدماتی دست می‌یابند که کمیاب بوده یا قیمت بیشتری داشته‌اند. عمده تفاوت رشوه و هدیه در این است که در مورد هدیه رابطه دوسویه یا بده‌بستان شکلی بلندمدت‌ داشته و کارکردهای اجتماعی فراتر از منافع ابزاری دوطرفه وجود دارد. پیشکشی هدایا در واقع تلاشی است برای ایجاد روابط اجتماعی مبتنی بر اعتماد و نوعی شراکت اجتماعی که می‌تواند در کاهش ریسک و عدم‌اطمینان بسیار راهگشا باشد. اما رشوه، به‌عنوان مثال رشوه به یک مامور راهنمایی و رانندگی، مبادله‌ای است مستقیم و بلافاصله که برای یک‌بار اتفاق خواهد افتاد و دو طرف به احتمال زیاد در آینده یکدیگر را نخواهند دید. نکته مهم اما اینجاست که اگر رشوه‌دهنده و گیرنده به تداوم مبادله فاسد با یکدیگر تمایل داشته باشند، احتمالا به آن شکل و شمایل هدیه خواهند بخشید؛ یعنی بده‌بستان آنها معوق و با تاخیر و مبتنی بر اعتماد دو طرفه خواهد بود تا به این طریق ریسک کشف فساد را به حداقل برسانند و ماهیت فاسد مبادله را کمرنگ کنند.

یکی دیگر از تفاوت‌ها این است که در هدیه آنچه مبادله می‌شود اموال شخصی است، اما در مورد رشوه حداقل یکی از طرف‌های مبادله مسوولیتی در بخش عمومی یا خصوصی برعهده دارد و آنچه مبادله می‌شود در اصطلاح «از جیب خود» فرد نیست. اگرچه از افراد انتظار می‌رود که وظایف خود را بی‌طرفانه و مستقل از موضوعات اجتماعی و روابط شخصی انجام دهند، اما واقعیت این است که انسان‌ها ماشین نیستند و برقراری روابط اجتماعی با ارباب‌رجوع می‌تواند کاهش هزینه‌های معاملاتی، ریسک و عدم‌اطمینان را به همراه داشته و تسهیل‌گر فرآیندهای اداری باشد. افراد در انجام وظایف خود باید به‌اندازه‌ کافی اختیارات داشته باشند. پذیرش دعوت به یک شام، یک خودکار نفیس، سفرهای خارجی با تمام امکانات یا ویلای لوکس در لواسانات، کدام‌یک در حیطه اختیارات قرار می‌گیرد و پذیرفتنی است؟ به‌عنوان یک قاعده کلی می‌توان گفت که گرفتن هدایا مادامی که آنچه در عوض آن انتظار می‌رود در تضاد با منافع سازمان یا عموم مردم (در مورد نهادهای عمومی) نباشد، پذیرفتنی خواهد بود. اما در تاریخ بسیار می‌توان نمونه‌ها و مواردی را یافت که افراد هدایا را پذیرفته و انجام عملی‌ در عوض آن را منکر شده‌اند.

بنابراین در این مورد، آنچه مهم و راهگشا به‌نظر می‌رسد ایجاد شفافیت و الزام به افشای هدایای گرفته شده است. مشخص کردن یک مقدار معین به‌عنوان مرز هدیه و رشوه چندان کارآمد نخواهد بود؛ چراکه بسته به زمان و مکان و نوع وظایف سازمانی مرز بهینه اختیارات متفاوت است. از این گذشته، هدیه و رشوه ممکن است در تقابل بین قواعد رسمی و غیررسمی قرار بگیرد و آنچه به‌صورت رسمی به‌عنوان یک مرز معین و رشوه اعلام شود، به‌صورت غیررسمی به‌عنوان هدیه شناخته شود. افراد خود بهتر مرز بین رشوه و هدیه و محدوده اختیاراتشان را می‌شناسند.

5 پسندیده

ماجرای رشوه به امیرالمومنین علیه‌السلام در قالب هدیه
خطبه 224 نهج البلاغه:

طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَة فِی وِعَائِهَا، وَ مَعْجُونَة شَنِئْتُهَا، کَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِیقِ حَیَّة أَوْقَیْئِها، فَقُلْتُ: أَصِلَةٌ، أَمْ زَکَاةٌ، أَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذَلِکَ مُحَرَّمٌ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ! فَقَالَ: لاَ ذَا وَ لاَ ذَاکَ، وَ لکِنَّهَا هَدِیَّةٌ. فَقُلْتُ: هَبِلَتْکَ الْهَبُولُ! أَعَنْ دِینِ اللّهِ أَتَیْتَنِی لِتَخْدَعَنِی؟ أَمُخْتَبِطٌ أَنْتَ أَمْ ذُوجِنَّة، أَمْ تَهْجُرُ؟ وَ اللّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الاَْقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلاَکِهَا، عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللّهَ فِی نَمْلَة أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَة مَا فَعَلْتُهُ، وَ إِنَّ دُنْیَاکُمْ عِنْدِی لاََهْوَنُ مِنْ وَرَقَة فِی فَمِ جَرَادَة تَقْضَمُهَا. مَا لِعَلِیٍّ وَ لِنَعِیم یَفْنَى، وَ لَذَّة لاَ تَبْقَى! نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ، وَ قُبْحِ الزَّلَلِ. وَ بِه نَسْتَعِینُ.

کسی (احتمالا اشعث بن قيس) نيمه شب در خانه را زد و ظرف سرپوشيده اى (پر از حلواى خوش طعم و شيرين) براى من هديه آورد. معجونى بود که من از آن متنفر شدم؛ گويى با آب دهان مار يا استفراغ او خمير شده بود. به او گفتم: آيا اين هديه است يا زکات يا صدقه؟ که اين هر دو بر ما اهل بيت حرام است. او گفت: نه اين است و نه آن ولى هديه است! گفتم: زنان بچه مرده بر تو گريه کنند آيا از طريق آيين خدا به سراغ من آمده اى تا مرا بفريبى؟ آيا تعادل فکرى خود را از دست داده اى يا جن زده اى يا بر اثر شدت بيمارى هذيان مى گويى؟ به خدا سوگند اگر اقليمهاى هفتگانه (روى زمين) را با آنچه در زير آسمانهايش قرار دارد به من داده شود که خدا را با گرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى نافرمانى کنم هرگز نخواهم کرد. به يقين دنياى شما نزد من از برگ درختى که در دهان ملخى در حال جويدن باشد پست تر و بى ارزش تر است. على را با نعمتهاى فانى دنيا و لذتهاى ناپايدار آن چه کار؟! به خدا پناه مى بريم از خواب رفتن عقل و لغزش هاى قبيح و زشت و در اين راه از او يارى مى طلبيم.
5 پسندیده