مطلبی خواندنی از دکتر امیر ناظمی، در باب نقد رویکرد فناورانه (سامانهمحور) به حل مسائل (مرداد 99)
(از منظری کم ارتباط، و از منظری دیگری پر ارتباط با موضوع جاری «فهرست سایتهای دولتی منتشر کننده داده» )
سامانهدرمانی! روزمرههای مدیریتی ۳
امیر ناظمی
تقریبا روزی نیست که یک سامانه دولتی سبز نشود! سامانهها این روزها مهمترین علاقمندی مدیران دولتی شده است؛ البته بعد از اپلیکیشن!
- مشکل بازگشت دلار را چگونه حل کنیم؟ سامانهای بزنیم که …
- مشکل اشتغال را چگونه حل کنیم؟ سامانهای بزنیم که …
- مشکل بیمه را چگونه حل کنیم؟ سامانهای بزنیم که …
- مشکل مالیات را چگونه حل کنیم؟ سامانهای بزنیم که …
آینده سامانهها
سامانهها اما شوقشان تا روز افتتاح است. روز بعد از افتتاح معمولا سرویس پاسخدهی ندارند؛ گاهی اوقات از دسترس خارج میشوند و نهایتا یک روز یک هکر بخشی از دادههای شهروندان را برای فروش میگذارد!سامانهها البته مهمترین خروجی مدیران و سیاستگذاران در این روزها شده است. تقریبا هیچ آییننامهای نیست که در دولت یا مجلس یا انبوه شوراهای عالی تصویب شود و در آن در مادهای یا بندی سازمانی موظف نشده باشد برای ایجاد و توسعه یک سامانه!
این سامانهها اما به مرور یا مرجع درگیریهای بیندستگاهی میشود یا منشاء اتلاف منابع عمومی!
ذهنهای سامانهساز!
این شیفتگی به سامانهها اما برآمده از پیشفرضهای خطرناکی است؛ پیشفرضهای مهندسی برای حل مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی!مهندسیزدگی در مدیریت و سیاستگذاری ایرانی ناشی از همین سادهاندیشی است: میتوان با راهحلهای فنی به حل مسائل اجتماعی برخاست؛ همان چیزی که در ادبیات موضوع به آن «حل مساله فناورانه» (Technological Fix) یا «راهحلگرایی» (Solutionism) میگویند.
خاطرهای از یادگیری
نخستین باری که با این مفهوم آشنا شدم، در کلاس درس مایکل کینان بود؛ چند مقاله روزنامهای آورد سر کلاس در خصوص مشکل حل مساله اسلحه در آمریکا؛ آن روزها یک حادثه تیراندازی در یک مدرسه شده بود تیتر روزنامهها.راهحل شرکتهای اسلحهساز روشی بود که در آن در انتهای هر گلوله شماره تفنگ توسط ماشه حک شود و بر اساس آن بتوان شلیککننده را یافت. ما شیفته این راهحل شده بودیم؛ و بحث کلاسی آغاز شد.
بعد او پرسید اگر تفنگ دزدیده شد چه؟ اگر شرکتی ابزار حک تقلبی بسازد چه؟ اگر گلولهای تولید شود بدون امکان حک شماره چه؟ و …
آنجا بود که تیر خلاص را زد: اگر مسالهای اجتماعی یا سیاسی را بخواهید با فناوری و سامانه حل کنید؛ تنها وارد یک بازی ناتمام برای توسعه قفل و کلید میشوید؛ یک بازی بدون انتها!
در حقیقت سامانهها همیشه هم نمیتوانند مسالهها را حل کنند؛ بلکه تنها آنها را پیچیدهتر و پیچیدهتر میکنند؛ و نهایتا به ما توهم حل مساله را میدهند؛ همین!
برای حل مساله گاهی باید بیخیال همه این سامانهها شد؛ اینها راهحل نیستند در بهترین حالت میتوانند ابزار شفاف شدن و آشکار شدن مساله باشند!
حرف آخر
این روزها به همه سامانههای دولتی بدبین هستم؛ و این پرسش: چرا این سامانه لازم است؟ چرا این سامانه میتواند راهحل ما باشد؟ آیا مساله ما اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی است؟ اگر هست چرا انتظار داریم فناوری آن را حل کند؟تعداد سامانههای دولتی به بیش از ۵۰۰۰ مورد رسیده است! به نظرم این سامانههای اندک بیش از ابزاری برای حل مساله، ابزاری برای به تعویق انداختن مساله هستند! ابزاری برای دستاوردسازی برای مدیران بیدستاورد! بسیاری از این سامانهها به سادگی میتوانند توسط سامانههای موجود نیز پاسخ داده شوند؛ اما مدیر شیفته سامانه میخواهد سامانه خودش را داشته باشد!
این سامانهها که اغلب توسط غیرمتخصصین توسعه داده میشوند؛ پتانسیلی برای نقض حریم خصوصی هم هستند.
به هنگام حکم نوشتن برای سامانهها یک بار دیگر سوالات بالا را از خودمان بپرسیم!
همیشه هم سامانهها درمان مشکلات ما نیستند؛ سامانهدرمانی حالا خطرناک است!
بهاشتراک بگذارید تا آفریده شود
@ShareNovate