آسیب شناسی سرنوشت 18 میلیارد دلار اختصاص ارز دولتی در بهار ۹۷

برنامه دولت برای سامان دادن به بازار ارز با دلار 4200 تومانی عملاً شکست خورد و به اعتراف خود مسئولین حداقل 18 میلیارد دلار بر باد رفت. برباد رفتن این میزان از سرمایه کشور چه نسبتی با کمبود و نبود شفافیت دارد؟

2 پسندیده

سوال خوبی را مطرح کرده‌اید که به اختصار مواردی در ادامه عرض خواهد شد:

  • سابقا در «پیرامون اعلام عمومی فهرست شرکت‌های دریافت‌کننده ارز با نرخ دولتی » نکاتی پراکنده که در این رابطه در رسانه‌ها مطرح شده بود را جمع‌آوری کردیم.
  • اقدام دستگاه‌های اجرایی برای انتشار لیست دریافت‌کنندگان ارز دولتی(البته پس از فشار رسانه‌ای)، از این جهت که شفافیت به عنوان یک راه درمان فساد تلقی شد اقدام شایسته‌ای بود. کمااینکه این موضوع برای رسانه‌ها جذاب شد و گزارش‌هایی از این دست را شاهد بودیم.
  • طبعا عدم وجود مسئولیت‌پذیری در کشور یکی از عوامل اصلی بروز این تصمیم است. شاید بی ارتباط فرض شود اما می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین علل وقوع پدیده‌ی عدم مسئولیت پذیری، از مجلس شروع می‌شود. وقتی قانون‌گذار خود را مسئول قانونی که وضع کرده است نمی‌داند چطور از مسئول انتظار داریم مسئولیت اجرای تصمیمش را برعهده بگیرد؟ در « برای تنقیح قوانین چه می‌توان کرد؟ » بقیه‌ی ایده‌های مرتبط با این موضوع را بحث کردیم.
  • رهبر انقلاب تاکنون بارها بر اهمیت پاسخگویی مسئولین تأکید کرده‌اند. اما متأسفانه این‌طور برداشت می‌شود که این پدیده مختص زمان تصدی مسئولیت است. در تجربیات بین‌الملل می‌بینیم که مسئولین پس از دوره‌ی مسئولیت با این پدیده بیش‌تر درگیر هستند. یادمان نرود که پاسخ‌گویی دو نوع است:
1 پسندیده

از آنجایی که نسبت شفافیت(و نه افشاگری) برای مبارزه با انواع فساد و کارآمدیِ مسئولین پیشینی هست و نه پسینی؛ در این مورد هم که ابتدا بی تدبیری و ناکارآمدی مسئولین و سپس فساد رخ داده است اگر بخواهیم عامل نبود یا کمبود شفافیت را در این مسئله تحلیل کنیم باید با این دیدگاه وارد شویم.
بنابراین کارهایی از جمله:

که آقای ملک نژاد مطرح کردند را گرچه شاید تا کنون کمتر انجام شده است را نمیتوان به شفافیت نسبت داد چرا که این کار افشاگری است. البته لازم به توجه هست که همین افشاگری هم چون کم سابقه بوده غنیمت است گرچه واضح است و رهبری هم فرمودند که در این افشاگری آن کسی که ارز را داده مهم تر از آن کسی است که ارز را گرفته(نقل به مضمون) یعنی عملکرد مسئولین این امر مهم تر از مراجعه کنندگان بود واقعا هم همین طور است.

پس اولا این یک افشاگری بود آن هم در این سطح پایینش و مشاهده شد که چه استقبالی از سوی مردم و رسانه ها صورت گرفت چه رسد به شفافیت در سطح بالایش! که واقعا اثرات مثبت آن به مراتب بیشتر است.

اما جواب سوال جنابعالی به نظرم همان طور که در ابتدای متن ذکر کردم این گونه است:
شفافیت امری پیشینی است و اگر نخواهیم خیلی قبل تر از این تصمیم 4200 تومانی دلار برویم یعنی قوانین و انتصابات و شفافیت انتخابات و… که در همه ی این تصمیم دخیل است (به علت طولانی شدن مطلب) میرسیم به همین تصمیم دولتمردان:
از همان ابتدا شروع میشود که این تصمیم و عدد خروجی از کجا آمده؟ در واقع چون شفافیت همان شفافیت عملکرد مسئولین هست:
« شفافیت معنایش این است که مسئول در جمهوری اسلامی عملکرد خودش را به طور واضح در اختیار مردم قرار بدهد؛ این معنای شفافیت است، باید هم بکنند» بیانات در خطبه‌های نماز عید سعید فطر، 29 شهریور 1388
این تصمیم و فرآیند رسیدن به این عدد هم جزء عملکرد آنهاست و باید شفاف باشد که با توجه به این شفافیت پاسخگویی گام بعدی است که مسئول برای تعیین این عدد باید به کارشناسان اقتصادی و نخبگان و در واقع عموم مردم پاسخ دهد.
پس مشکل از همان ابتدا شروع شد که اصلا این تصمیم چگونه و با چه توجیهی گرفته شده است؟ و عدم شفافیت در روند آن خیلی مهم است. شاید منافعی در این تصمیم گیری دخیل بوده؟ شفافیت یکی از راهبردهای اصلی تعارض منافع است که اگر شفافیت وجود داشت، تعارض منافع احتمالی مسئولین تصمیم گیر و حتی تصمیم سازان این عدد مشخص میشد.

در مجموع باید گفت: نبود یا کمبود شفافیت در مراحل مختلف این بی تدبیری و فساد قابل تحلیل و بررسی عمیق است که مورد اشاره شده فقط نمونه‌ای از آن بود

1 پسندیده

بنظر می رسد اگر از ابتدا ساز و کار تخصیص ارز، نام شرکت های دریافت کننده ارز، زنجیره درخواست و تخصیص تا ورود کالا بشکل شفاف در معرض دید و قضاوت عمومی قرار می گرفت، درصد قابل توجهی از فساد بوجود آمده بطور خودکار از میان می رفت. چرا که تخصیص دهنده و دریافت کننده خود را زیر ذره بین نهادهای نظارتی، رسانه ها و از آن بالاتر، افکار عمومی احساس می کردند و حداقل به راحتی دست به فساد نمی زدند.
متاسفانه پس از این خسارت عظیم، هنوز هم ساز و کار اختصاص ارز دولتی، به هیچ عنوان شفاف و روشن نیست و باید منتظر بروز فسادهای دیگری در اینده نزدیک بود.
سوال: چگونه می توان مسئولان دولتی -بخصوص بانک مرکزی- را در این مورد وادار به شفافیت کرد؟
نکته بعدی اینکه در دادگاه هایی که درباره وضعیت اخیر بازار ارز به راه افتاده، قوه قضائیه دریافت کنندگان متخلف ارز را پای میز اورده حال انکه عقل و منطق و عدالت ایجاب می کند ابتدا با پرداخت کنندگان و عاملان دولتی این فساد برخورد شود. رهبر انقلاب نیز در دیدار 22 مرداد در این مورد فرمودند: " ارز را یا سکّه را وقتی که به‌صورت غلط تقسیم میکنند، این دو طرف دارد: یکی آن که می‌آید این را میگیرد و مثلاً فرض کنید قاچاقچی است یا به قاچاقچی میفروشد؛ یکی آن که این را میدهد. ما همه‌اش داریم دنبال آن کسی که «میگیرد» میگردیم -مفسد اقتصادی، قاچاقچی- درحالی‌که تقصیر عمده متوجّه آن کسی است که «داد»؛ او را باید دنبال کرد."

1 پسندیده

مهم‌ترین کار به نظرم یک مطالبه عمومی است که البته این مطالبه میتواند منجر به قانون یا نهاد جدید بشود یا خیر. اما اصل کار همین مطالبه عمومی است که رسانه ها میتوانند ایجاد کنند. اتفاقی که در مورد حقوق‌های نجومی افتاد که منجر به قانون شد یعنی ماده 29 برنامه ششم توسعه از این دست هست که البته بازهم هنوز اجرا نشده اما به نظر میرسد موتور محرک اجرای آن هم همان مطالبه عمومی است.
شفافیت دواطلبانه برخی نهادها موجب مطالبه میشود. مثلا وقتی وزارت ارتباطات افشاگری میکند یا برخی سازوکارها را شفاف میکند دیدیم که چه مطالبه درستی از وزارت صمت ایجاد شد.
سایر کارهای رسانه‌ای مانند کمپین و روزنامه‌ها و برنا‌مه های تلویزیونی و… هم طبیعتا خیلی کمک کننده است.

ماجرای 18 میلیارد ارز دولتی و حقوق های نجومی از منظر مردم چندان قابل مقایسه نیست. حقوق های نجومی برای همه مردم کاملا ملموس بود چرا که هرکسی می توانست فیش حقوق یک مدیر نجومی را با فیش حقوق یا دستمزد دریافتی خود مقایسه کرده و به سرعت به نتیجه برسد و واکنش خود را نسبت به این بی عدالتی بروز دهد.
اما در ماجرای اعطای ارز دولتی، مردم بشکل مستقیم درگیر نبوده و این رانت برایشان ملموس نیست. در واقع اثر این رانت و فساد بشکل غیرمستقیم و باواسطه توسط مردم درک می شود و در نتیجه انزجار و بسیج افکار عمومی در این مورد مانند ماجرای فیش های نجومی نشد. حال آنکه به لحاظ حجم و میزان فساد، رانت ارز دولتی، صدها برابر بیش از فیش های نجومی مفسده ایجاد کرد.

بله قبول دارم که فیش‌های نجومی برای مردم قابل لمس تر بود اما در کل میخواستم مثالی زده باشم از اینکه وقتی مردم متوجه بشوند و مطالبه عمومی حاصل بشود آن گاه پیگیری تصویب و سپس اجرایی شدن آن هم خیلی بهتر میشود. و یکی از مهم ترین رسالت‌های رسانه هم همین آگاه سازی مردم است که در مورد ارز هم باید توجیه کرد که این همه گرانی به خاطر اون هست و… تا مطالبه عمومی شکل بگیرد
راهکار دیگر شفافیت داوطلبانه هست که در بالا هم اشاره کردم و مثال وزارت ارتباطات را آوردم
مثلا اگر یک بانکی را بتوان پیدا یا توجیه کرد که شفافیت را آغاز کند به تدریج به بانک های دیگر و بانک مرکزی هم میرسد مشابه اتفاقی که الآن در شوراهای چند شهر در حال وقوع است: تهران، بجنورد، یزد و… که امیدواریم به مجلس برسد
این تجربه در سایر کشورهای جهان هم افتاده مثل شفافیت نمایندگان مجلس در امریکا که ابتدا از دو سه نفر شروع شد. چون وقتی دو سه نفر یا نهاد این کار را بکنند و رسانه ای شود خود به خود افکار عمومی جلب میشود و مطالبه و گام های بعدی

به عنوان نمونه که همین الآن مشاهده کردم. کار زیبای سرکار خانم دکتر آروین در شفافیت داوطلبانه عملکرد خود:
گزارش عملکرد

فکر نمیکنم شفافیت دواطلبانه در این مورد خاص (واگذاری و دریافت ارز دولتی) چندان کاربرد عملی داشته باشد. همان زمان خبرهایی غیررسمی منتشر شد که به ازای دریافت هر دلار دولتی 2هزار تومان رشوه پرداخت میشده.
و گیرندگان ارز هم سودی حدود 100 درصدی از این رانت می برده اند.
انتظار شفافیت داوطلبانه در چنین بده و بستانی تقریبا محال است!

1 پسندیده

به نظرم باید این مقدار را ملموس کرد. مردم وقتی این رقم را برایشان خرد کنیم به راحتی درک می کنند. مثلا با ۱۸ میلیارد دلار به هر ایرانی چقدر میرسید و با آن چه چیزهایی می‌شود خرید. به عنوان مثال هر ایرانی دویست هزار تومان میدادند و با ان می‌شد ۴ کیلو گوشت، ۲۰ کیلو برنج و… خرید. اینجوری مردم بهتر حس می‌گیرند.گزارش‌های کانال روزآروز در تلگرام بر همین منطق شکل گرفته است.
مطالبه‌ی اجتماعی را باید برد به سمت شفاف کردن مجوزهای دولتی. گزاره‌ی زیر بسیار قابل تأمل است:

2 پسندیده

فقط توجه به یک نکته مهم است آن هم اینکه شرایط مردم را در نظر بگیریم. یعنی وقتی مثل همین بازه ای که الآن هستیم که در چند ماه اخیر قیمت ها به یکباره جهش زییادی داشته است نباید جوری مردم رو آگاه کرد که بر فشار ذهنی افراد اضافه کنه و منجر به چیزهای دیگری مثل آشوب اجتماعی و… بشود. مثلا زمانی که در مورد فیش‌های نجومی آکاه سازی مردم صورت گرفت این شرایط خاص نبود. در واقع به نظرم تهدید این آگاه سازی در این شرایط بیشتر از فرصتش هست برعکس زمانی که حقوق‌های نجومی افشا شد.

گزارش تفریغ بودجه نشان می‌دهد دلارهای دولتی سال 97 سرنوشت مشخصی ندارد. طبق این گزارش 4.8 میلیارد دلار ارز دولتی واگذار شده تبدیل به واردات نشده است! اگر پول همه این 4.8 میلیارد دلار به ازای هر دلار 4200 تومن توسط گیرندگان آن پرداخت شده باشد و در بازار آزاد تنها به قیمت 10000 تومان فروخته شده باشد که رقم خوش بینانه ای هم هست، به معنی سود 27840 میلیارد تومانی دربافت کنندگان این ارزها بوده است. این رقم بیش از 40 درصد بودجه عمرانی در سال های اخیر است.

:no_entry: این که با بقیه دلارها چه چیزی وارد شده بماند!؟
:no_entry: وضعیت تسویه ارز نیمایی هم که باز بماند!؟

2 پسندیده