منابع فارسی حوزه شفافیت

مقاله‌ای جالب توجه و نگاهی نوین به مسأله شفافیت از اصل عدم احتجاب:

عنوان: بررسی تطبیقی مبانی اصل شفافیت از دیدگاه اسلام و نظریه‌ی حکمرانی خوب

نویسندگان: محسن طاهری،‌محمدجواد ارسطا
سال انتشار: 1395
فصلنامه پژوهش تطبیقی حقوق اسلام و غرب

چکیده
شفافیت، مقوله­ای است که در جهت تقویت رابطه حکومت با شهروندان، یک حرکت اساسی در بهبود سیاستگذاری قلمداد می­شود و یکی از مؤلّفه­های اساسی حکمرانی خوب به شمار می­آید. از میان عناصر مختلف حکمرانی خوب، شفافیت را می­توان یک رکن بنیادین جهت نیل به این تئوری در نظر گرفت که خود زمینه­ساز و تقویت­کننده دیگر مؤلفه­ها نیز به شمار می­آید. شفافیت و آگاهی عمومی مردم از آنچه در حکومت می­گذرد، موضوعی نیست که به جوامع مدرن امروزی اختصاص یابد؛ بلکه در رویکرد دینی نیز به مفهوم و محتوای شفافیت اشاره شده؛ همچنان­که سنّت پیشوایان اسلام مؤیّد اصل شفافیت و عدم احتجاب آنها در تعامل با جامعه است. اصل شفافیت دارای پشتوانه و مبانی تئوریک عمیقی بوده و از منظر مکاتب مختلف، مبانی گوناگونی برای آن در نظر گرفته شده است. اسلام در عین حال که به اصل شفافیت تأکید دارد، در خصوص مبانی آن دیدگاه مشخصی دارد که این دیدگاه در موارد متعددی با نظریه حکمرانی خوب مطابقت دارد و در پاره­ای از ابعاد نیز مغایرت دارد.

تازه های تحقیق
با توجه به مطالب مذکور در این جستار، در انتها، نتایج حاصل از این بررسی تطبیقی در دو رویکرد موصوف را این­گونه می­توان دسته­بندی کرد:

1- بحث ارزیابی حکمرانی خوب در اسلام، فرع بر این مقوله شناخت نظریه جامع قرآن درباره حکومت است. مشروعیت و جواز اجرای اصول و مؤلفه­های نظریه حکمرانی خوب در نظام اسلامی بر پایه اصول راهنمای اسلامی در باب حکومت، از قرآن و سنّت قابل استنتاج و توصیف و تحلیل است؛ هرچند در این خصوص، برخی تفاوت­ها نیز وجود دارد.

2- مهم­ترین نقطه تمایز در دو رویکرد حقوق اسلامی و حکمرانی خوب که باعث تفاوت در مبانی اصل شفافیت می­گردد همانا تفاوت در مبنای حکومت است. از منظر دینی، حاکمیت مطلق و ذاتی بر جهان و انسان از آن خداوند است و حکمرانی به عنوان روش إعمال قدرت، با مسأله امامت و ولایت پیوند ناگسستنی دارد؛ اما در رویکرد حکمرانی خوب مبنای حکومت صرفاً به اراده و خواست اکثریت عددی مردم گره خورده است.

3- مبنای اصل شفافیت در تفکر دینی به بحث از منشأ و ملاک تعیین ارزش­ها نیز بر می­گردد. در اسلام، همه ارزش­ها به گونه­ای طراحی و تنظیم شده است که در جهت نیل به کمال نهایی انسان یعنی «قرب الی الله» تأثیرگذار باشند. در رویکرد اسلامی باید مبانی اصل شفافیت بر اساس تعالیم و آموزه­های اسلامی باشد و در راستای اهداف نظام دینی قرار گیرد.

4- در نظریه حکمرانی خوب، سکولاریسم و اومانیسم دو عنصر اساسی محسوب می­گردند. در حکومت­های سکولار، مشروعیت حکومت همواره از آنِ مردم است و در یک نظام سیاسی مبتنی بر اومانیسم، حکمرانی صرفا ناظر به اهداف و نیازهای مادی و رفاه انسانی و توسعه است. از این رو، نظریه حکمرانی خوب صرفا به اموری تأکید می­کند که در پی افزایش مشارکت مردمی و اهداف انسان­گرایانه­ی مادّی می­باشند.

6- در رویکرد اسلامی، مطلوب و خوب­بودنِ حکومت فقط به توسعه و رفاه مادی محدود نشده است؛ بلکه حکومت در اسلام ابزاری برای زمینه­سازی و تسهیل رشد معنوی، اخلاقی و دینی مردم و سعادت ابدی و مادی است، که این موضوع باعث تفاوت در مبانی نگرش به موضوعات حکومتی شده است.

7- در تفکر اسلامی، ضمانت­اجرای شفافیت، علاوه بر قوانین و مقررات موضوعه، می­تواند وجدان دینی و تعهد شرعی یک فرد مسلمان در قبال خداوند متعال باشد. اسلام با تکیه بر آموزه­های وحیانی و محور قرار دادن اخلاق و صداقت و جمع بین مراقبت­های درونی و بیرونی، نظام انگیزشی قوی­ای را برای عدم کتمان حقایق و تحقق شفافیت فراهم آورده است.

9- در پایان، پیشنهاد می­شود اصول حکمرانی خوب تحت عنوان حکمرانی شایسته اسلامی در جامعه از جانب محققان مورد تبیین و تحلیل واقع گردد. اصطلاح حکمرانی شایسته، دارای مبنا و منشأ دینی است و این ظرفیت را دارد که با تکیه بر معارف دینی به نحو جامع و کامل­تری مؤلفه یک حکمرانی مطلوب اسلامی را مورد تأکید قرار دهد.

دریافت مقاله : بررسی تطبیقی بحث شفافیت در اسلام و حکمرانی خوب.pdf (452.7 کیلوبایت)

2 پسندیده