مبانی دینی مرتبط با تعارض منافع

ممنون
اولا خوبه به مثال‌های دیگری برای تعارض منافع مثبت (در زمینه اداری/سیاسی) فکر بکنیم که به اتقان موضع شما کمک کنه
ثانیا باز برگشتیم سر تعریف تعارض منافع، ما میتونیم تعارض منافع رو اینطوری تعریف کنیم که انسان همواره و در هر لحظه‌ای در حال انتخاب است. انتخاب بین نماز اول وقت یا رسیدگی به ارباب رجوع، انتخاب بین درس خواندن یا فیلم دیدن. پس انسان در هر لحظه دچار تعارض منافع است.
حالا با این تعریف بسیار وسیع شما اساسا امکان قاعده‌گذاری رو از خودتون سلب می‌کنید.

در مورد مثال تعارض منافع مثبت شما دقت کنیم که اونجا اساسا تعارض بین وقت پیامبر رو نگرفتن و اذیت نکردن ایشون و نفع شخصی (نزدیک نشون دادن خود به پیامبر) بود که خداوند با اعمال محدودیت برای نجوا با پیامبر این تعارض منافع رو حل کرد. لذا تعارض منافع مثبتی وجود نداره و راه حلی برای حل یک تعارض منافع ارائه شده است.

فساد اداری و توسعه؛ پدیدآورده ها: پراناب باردان؛ ترجمه: روحانی رصاف، جواد

1 پسندیده

امام علی علیه السلام در همین رابطه میفرماید: “الاستئثار یوجِب الحسد ،والحسد یوجِب البِغضَۀَ، والبِغضَۀُ توجِب الاختلاف ،و الاختلاف یوجِب الفُرقَۀَ، و الفُرقَۀُ توجِب الضَّعف ،و الضَّعف یوجِب الذُّلَّ، والذُّلُّ یوجِب زوالَ الدولَۀِ وذَهاب النِّعمۀ”)ابن ابی الحدید(334 :1404)
انحصارطلبى، حسادت مى آورد و حسادت، دشمنى و دشمنى ، اختلاف و اختلاف، پراکندگى و پراکندگى، ضعف و ضعف، زبونى و زبونى، زوال دولت و از میان رفتن نعمت.

انحصار یکی از مهم ترین بسترهای تعارض منافع است.

1 پسندیده

1- بنده هم گفتم تعریف عام تعارض منافع به کار ما نمی آد و بحث نفع عمومی و حاکمیت را مطرح کردم.
2- به عقیده بنده وقتی تعارض منافع مثبت میشه که کارکرد مثبتی داشته باشه؛ برعکس وقتی تعارض منافع منفی می شود که منجر به فساد یا ناکارآمدی میشود.
بنابراین تعارض منافع مثبت می تونه به عنوان راهکاری برای مقابله با تعارض منافع منفی استفاده بشه.

یکی از مباحث که ناظر به نفع عالی در علوم اسلامی است، مصلحت عامه است. در اینجا منابعی که به این بحث پرداخته اند معرفی می شوند:
1- مصباح یزدی، محمدتقی . پیش نیازهای مدیریت اسلامی. انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
2- عمید زنجانی، عباسعلی. قواعد فقه بخش حقوق عمومی. انتشارات سمت و مؤسسه تحقیقات علوم اسلامی
3- مقاله اصل مصلحت در اسلام
4-فقه و مصلحت، ابوالقاسم علیدوستی
5-مصلحت در فقه امامیه(مصلحت در فقه امامیه) ابوالقاسم علیدوستی
6-مصلحت در فقه سیاسی شیعه، سید سجاد ایزدهی

1 پسندیده

تقدم نفع عالی و عمومی بر نفع شخصی و گروهی:

1- امام تقدم منفعت عامه خطاب به مالک اشتر میفرماید: ترین دوست داشتنی چیزها نزد تو در حق میانه ، ترین ترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گسترده ؛برد باشد که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص را از بین می اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند(نامه 53 نهج البلاغه)

2- اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض کرد، حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوّضه‌ به نبیّ اسلام(ص) یک پدیدة بی‌معنا و بی‌محتوا باشد و اشاره می‌کنم به پیامدهای آن که هیچ‌کس نمی‌تواند ملتزم به آنها باشد… باید عرض کنم حکومت، شعبه‌ای از ولایت مطلقة رسول‌الله (ص) است و یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز، روزه و حج است. حاکم می‌تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است، خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می‌تواند مساجد را در مواقع لزوم تعطیل کند و مسجدی را که ضرار باشد در صورتی که بدون تخریب رفع نشود خراب کند… حکومت می‌تواند هر امری را چه عبادی و چه غیر‌عبادی که جریان آن مخالف مصالح اسلام است از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. از حج که از فرائض مهم الهی است درمواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی است، موقتاً جلوگیری کند.(خمینی، 1371: ج20، ص170).

2 پسندیده

دو نمونه از مصلحت عامه(نفع عالی) در سیره اهل بیت:

1- «از حضرت علی(ع) در مورد سخن پیامبر (ص) که فرمود: «موی سپید خود را با خضاب کردن تغییر دهید و خود را همانند یهود نسازید» پرسیدند، امام فرمود: «پیامبر این سخن را زمانی فرمود که دینداران اندک بودند، اما اکنون که قلمرو دین گسترش یافته و پایه‌های آن استوار گشته است، هر کس به میل خود رفتار کند» (نهج البلاغه، کلمات قصار 17).

2- روش پیامبر(ص) در برخورد با یهودیان بنی‌قریظه پس از پیروزی، با روش وی در برخورد با مشرکان مکّه پس از پیروزی بسیار متفاوت بوده است. پیامبر (ص) درمورد یهودیان بنی‌قریظه، دستور قتل‌عام مردان آنها را صادر نمود؛ با وجود اینکه در زمان فتح مکه در برابر شعار «الیوم یوم الملحمه» شعار «الیوم یوم المرحمه» را فریاد می‌زند و خطاب به مشرکین مکه می‌فرماید: «انتم الطلقاء» و عجیب‌تر این‌که به دستور پیامبر (ص) پرچم امان در خانة ابوسفیان برافراشته می‌شود و بالاتر آن‌که برای رهبران و اشراف قریش سهمی از زکات به‌عنوان سهم «مؤلفة قلوبهم» منظور می‌کنند.

منبع:

جایگاه مصلحت در بستر قانونگذاری حکومت اسلامی

2 پسندیده

امضای طلایی از نگاه رهبر معظم انقلاب:

ممکن است در داخل هم دوستان و طرفدارانی داشته باشند. بعضی - که این دیگر مربوط به داخلیهاست - در وضع کنونی منافعی دارند؛ ذینفع‌اند و دلشان نمیخواهد این وضعیت به هم بخورد. از اینکه اجازه یک مدیر، گردش قلم یک مدیر یا یک مسئول، حالا در هر جا - چه در قوه‌ی مجریه، چه در قوه‌ی قضائیه، چه در مجلس - توانایی این را داشته باشد که خیلی از این چیزها را جابه‌جا بکند، این را مغتنم میشمارند و نمیخواهند از بین برود.

۱۳۸۵/۱۱/۳۰ بیانات در دیدار مسئولان اقتصادی و دست‌‌اندرکاران اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی

2 پسندیده

لزوم مدیریت تعارض منافع ادراک شده…

1 پسندیده

شکل تعارض منافع: عقد قرارداد با شرکت های خاص و صوری

«طرف می‌آید بانک ایجاد میکند با استفاده از اجازه‌ی توسعه‌ی بانک‌ها -که یکی از کارهای غلطی که در کشور شد این است که اجازه میدهند همین‌ طور پشت سر هم بانک به وجود بیاید- پولهای مردم را جمع میکنند، بعد شرکتهای صوری درست میکنند، پولهای مردم را به عنوان قرض، وام و تسهیلات بانکی به شرکتهای خودشان میدهند، جیب خودشان را پُر میکنند، از این کارها دارند میکنند، اینها را بایستی مراقبت کرد، از اینها غفلت نباید کرد».

۱۳۹۸/۰۱/۰۱بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی

1 پسندیده

به نظرم یکی از دلایل لزوم مدیریت تعارض منافع آیه زیر است:

مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ(سوره احزاب/آیه4)
خدا در درون یک مرد دو قلب (و دو مبدأ ادراک و اراده) قرار نداده.

موقعیت تعارض منافع موقعیتی گذراست و حتما به یک طرف ختم می شود. در این موقعیت خاص و موقتی و حتمی، چه خوب است که به فرد کمک شود تا تعارض منافع اش را مدیریت کند.

3 پسندیده

موقعیت تعارض منافع موقعیت فتنه آمیز است چون بین نفع دانی و عالی (خیر و شر) انسان قرار می گیرد و درواقع موقعیت آزمایش است؛ آزمایشی که می تواند تبعات دنیوی و اخروی داشته باشد.

َ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ (35)
فتنه فقط در شر نیست. در خیر و نعمت هم فتنه و امتحان است. مثلا گرفتن یک پست مدیریتی کلان یک نعمتی است که پر از تعارض منافع های بیشتری که فتنه فرد خواهد بود.

جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصيراً (20)
خیلی از تعارض های منافع ناشی از روابط به وجود می آید. مثلا پسر شخص باعث می شود که فرد در فتنه قرار بگیرد. یا طبق آیه اطاعت از مافوق و ولی امر نیز یک موقعیت فتنه آمیز است که گاها فرد بین نفع عالی و دانی می ماند.

إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ (27)
همه تعارض منافع ها حل نمی شود و شاید نباید رفع شوند، بلکه بعضی را باید نظارت کرد و صبر داشت.

رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (5)
طلب تعارض منافع برای خود و دیگران اشتباه است.

وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمينَ (193)

رفع تعارض منافع یک آرمان بزرگ است که حکم جهاد نیز به آن باز می گردد. قطعا جهاد به جهاد نظامی منحصر نمی شود و مناط اصلی کار یعنی نبود فتنه خیلی مهم است. ما باید کاری کنیم که کسی در موقعیت فتنه قرار نگیرد.

وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيمٌ (28)
تعارض منافع مالی و ناشی از روابط.

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيق‏
ایجاد فتنه و موقعیت تعارض منافع برای مومنین و دیگران اشتباه است. سنت ابتلاء یک سنت الهی است و قابل تجویز به بشریت به طور عام نیست مگر مواردی که در بعضی روایات هست.

ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحيمٌ (110)
یکی از راهبرد های مقابله با فتنه هجرت و دیگری جهاد است. قبلا هم گفتیم که نظارت و صبر و صفح هم راهبردی دیگری است.

2 پسندیده

:large_orange_diamond: مَن دَخَلَ مَداخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ :large_orange_diamond:

امروز صبح(22/ 05/ 1398) توی صف اتوبوس های BRT بودیم. بنده خدایی اومد همون اول صف وایساد و اتفاقا سوار نشد و صبر کرد بقیه که جلوش بودن سوار شن، بعدش سوار شد.
اما نکته ی جالب اینجا بود که یکی از مسافرا بهش گیر داد که چرا نرفتی توی صف؟
اون هم هی داشت توضیح می داد که من صبر کردم و…
خلاصه همین طور جر و بحث کردن و در آخر به نظر هیچکدوم رضایت همدیگر رو جلب نکردن و از هم جدا شدن.

:hotsprings: واقعیت این است که فرد مورد نظر هیچ خطایی نکرده بود جزء اینکه خودش رو توی موقعیت تعارض منافع قرار داده بود. همه نکته این است که حتی اگر آدم خوبی هم باشیم باید از قرار گرفتن و قراردادن افراد در موقعیت تعارض منافع بر حذر باشیم؛ چرا که «مَن دَخَلَ مَداخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ».

4 پسندیده

این مطلب از شهید مطهری یک مبنای بسیار عالی است:

3 پسندیده

ابتدا روایات زیر را (از باب نمونه) ببینید:

  • امام على علیه‏ السلام -خطاب به شریح- فرمودند: در مجلس قضاوت منشین ، مگر این که قبلاً چیزى بخورى. «الکافی : ۷ / ۴۱۳ / ۱ منتخب میزان الحکمة : ۴۷۲»

  • امام على علیه ‏السلام –خطاب به شریح- فرمودند: مبادا در مجلس قضاوت اظهار خستگى و ناراحتى کنى. «الکافی : ۷ / ۴۱۳ / ۱»

  • رسول الله ص: اگر یکى از شما بکار قضاوت میان مسلمانان دچار شود باید به هنگام غضب از قضاوت خوددارى کند … «نهج الفصاحه»

به نظر شما دینی که در رابطه با کنترل گرسنگی و خستگی و عصبانیت قاضی حکم دارد، تا روی سلامتی تصمیمش اثر منفی نگذارد، در مورد مسائل مالی و سایر مسائل سنگین‌تر تدبیری ندارد؟

همچنین ببینید:

امیر مؤمنان علی علیه‌السلام در عهدنامه‌ی مالک اشتر، خطاب به این والی منصوب خود در مصر درباره‌ی قضات چنین می‌نویسند:
«وَافْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا یزِیلُ عِلَّتَهُ، وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَی النَّاسِ. وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَیک مَا لا یطْمَعُ فِیهِ غَیرُهُ مِنْ خَاصَّتِک، لِیأْمَنَ بِذَلِک اغْتِیالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَک.» - در بذل حقوق به او سفره‌ی سخاوتت را بگستران آنچنان‌که نیازش را از بین ببرد و حاجتی به مردم پیدا نکند و از نظر منزلت آن‌قدر مقامش را نزد خود بالا ببر که احدی از یاران نزدیک تو نسبت به نفوذ در او طمع نکند و به این طریق از توطئه و زیان رساندن این‌گونه افراد در نزد تو در امان باشد.

تذکر: بحث این نیست که روایات مذکور الزاماً مرتبط با تعارض منافع است، بلکه صرفاً از باب انتقال نگاه دین و توجهش به رویکرد ساختاری است.

5 پسندیده

به نظرم این روایت رو دو جور میشه معنا کرد که اولی خیلی ربطی به تعارض منافع نداره و دومی با توجه به عوامل انسانی ارتباط پیدا می کنه.

1- توجه به عوامل طبیعی: اول اینکه بگوییم گرسنگی باعث میشه که خون به مغز قاضی نرسه و مثلا اشتباه یا ناقص قضاوت کنه پس نباید گرسنه یا تشنه بود تا کارکرد فیزیکی بدن درست باشه.

2- توجه به عوامل انسانی: دوم اینکه بگوییم وقتی فردی گرسنه است زمینه برای در محیط تعارض منافع قرار گرفتن ایشان بیشتر می شود. مثلا وقتی گرسنه ایم راحتتر رشوه رو قبول می کنیم و… . با این نگاه گرسنگی خود تعارض منافع ایجاد نمی کند ولی می تواند موجب به فساد انجامیدن موقعیت های تعارض منافع قضاوت شود.

جالب این که توجه به عوامل انسانی در معنا کردن روایات کمتر مشاهده می شود.

بررسی شکل هدیه در معارف دینی
1-وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «تَهَادَوْا تَحَابُّوا» .شانی : من لا يحضره الفقيه , جلد 3 , صفحه 299
وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «اَلْهَدِيَّةُ تَسُلُّ اَلسَّخَائِمَ» .هديّه آرام آرام كينه را از دل بيرون مى‌كشد.

2- به ابو عبد اللّه صادق (ع) گفتم: مردى مالك ‏آبادى بزرگى است و چون جشن مهرگان و يا جشن نوروز برپا شود، برزگران او به رسم تبريك، چشم ‏روشنى تقديم مى‏كنند. كه براساس قرارداد فيمابين به پرداخت آن مكلّف نشده ‏اند، فقط، در نظر دارند كه توجه ارباب خود را جلب كنند و تقربى حاصل نمايند. تكليف اين هدايا چيست؟ ابو عبد اللّه گفت:
مگر برزگران او مسلمان نيستند؟ من گفتم: چرا. ابو عبد اللّه گفت: بايد هديّه آنان را بپذيرد و متقابلا هديه ‏اى به آنان تقديم كند، چرا كه رسول خدا- صلوات اللّه عليه- گفته است: «اگر مؤمن، هديه ناقابلى به من تقديم‏ كند و مثلا از گوسفندى كه كشته، يك پاچه آن را هديه كند، مى‏پذيرم كه دين خدا همين است. اگر كافر يا منافق يكبار شتر تقديم كند نمى‏پذيرم كه دين خدا همين است. خداوند- عز و جل- رضا نداد كه از تقديمى مشركين و منافقين و يا خوراك آنان بهره‏مند شوم.

گزيده كافى، ج‏4، ص: 287 و 288

3- سخنان طولانى امام شهيد، سبط پيغمبر حضرت ابا عبد اللَّه الحسين (ع)
مردم! از آن نكوهش ها كه خداوند به منظور پند دوستانش از علماى يهود كرده عبرت گيريد، كه مى‏فرمايد: «چرا روحانيون و علماء آنها (يهود) را از سخنان گناه‏آميز (و حرامخوارى) جلوگيرى نكردند» آن گروه از اسرائيليان كه كافر شدند (به زبان داود و عيسى بن مريم) لعنت شدند (اين بدان جهت بود كه معصيت‏كار و متجاوز بودند و از كارهاى ناپسندى كه داشتند جلوگيرى نمى‏كردند) چه ناپسند كارها كه مى‏كردند.» (مائده: 63). بدين جهت خدا بر آنان عيب گرفت كه از ستمگرانى كه در برابرشان بودند اعمال ناروا و تبهكاريها مى‏ديدند و منع نمى‏كردند، چون جيره‏ خوار و طمعكار بودند، از عواقب اعتراضها بيم داشتند (هدايا و مزايا مى‏گرفتند و به اسم تقيه و پرهيز، حفظ جان و مصلحت، لب فرو مى‏بستند) با اينكه خداوند فرموده: «از مردم نترسيد، از من بترسيد» (مائده:44).
منبع:

تحف العقول / ترجمه جنتى، متن، ص: 375

4- وَ أُتِيَ عَلِيٌّ ع بِهَدِيَّةِ النَّيْرُوزِ فَقَالَ ع مَا هَذَا قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ الْيَوْمُ النَّيْرُوزُ فَقَالَ ع اصْنَعُوا لَنَا كُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزاً.

5- رَوَى ثُوَيْرُ بْنُ أَبِي فَاخِتَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ‏ أَهْدَى كِسْرَى لِلنَّبِيِّ ص فَقَبِلَ مِنْهُ وَ أَهْدَى قَيْصَرُ لِلنَّبِيِّ ص فَقَبِلَ مِنْهُ وَ أَهْدَتْ لَهُ الْمُلُوكُ فَقَبِلَ مِنْهُمْ‏.

6- رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ‏ سَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ كَتَبَ بِهَا إِلَيَّ- مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّيُّ الْأَشْعَرِيُّ فَقَالَ لَنَا ضِيَاعٌ فِيهَا بُيُوتُ نِيرَانٍ تُهْدِي إِلَيْهَا الْمَجُوسُ الْبَقَرَ وَ الْغَنَمَ وَ الدَّرَاهِمَ فَهَلْ يَحِلُّ لِأَرْبَابِ الْقُرَى أَنْ يَأْخُذُوا ذَلِكَ وَ لِبُيُوتِ نِيرَانِهِمْ قُوَّامٌ يَقُومُونَ عَلَيْهَا فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع لِيَأْخُذْ أَصْحَابُ الْقُرَى مِنْ ذَلِكَ فَلَا بَأْسَ بِهِ‏.
ترجمه: محمّد بن اسماعيل بن بزيع گويد: محمّد بن عبد اللّٰه قمّى أشعرى نامه‌اى بمن نوشته و سؤال كرده بود «ما داراى مزارع و زمينهاى كشاورزى هستيم و در آنجا آتشكده‌ها هست و مجوس از اطراف براى آن آتشكده‌ها هدايايى مى‌آورند مثل گاو، گوسفند، و پول. آيا براى اربابان ده جايز است اينها را تصرّف كنند، در صورتى كه آتشكده‌ها خود مستخدمينى دارد و سرپرستانى آنها را اداره مى‌كنند»، من اين مسأله را از حضرت رضا عليه السّلام پرسيدم امام فرمود: اگر آن ارباب چيزى از آن برگيرند اشكالى ندارد.

7- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : اَلْهَدِيَّةُ عَلَى ثَلاَثَةِ أَوْجُهٍ هَدِيَّةُ مُكَافَأَةٍ وَ هَدِيَّةُ مُصَانَعَةٍ وَ هَدِيَّةٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ .
ترجمه:سكونى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله فرمود: هديه، سه نوع است: هديه در عوض، هديه رشوه‌اى، و هديه به خاطر خداوند عزّ و جلّ‌.

8-

و روى عنه عليه السّلام انه قال: نعم الشي‏ء الهدية بين يدي الحاجة.

فأما ما روى في ذمّها و كراهيتها ما روى عن أمير المؤمنين عليه السّلام انه قال:

هدايا العمّال‏ غلول‏.

قال: و وصى بعض الولاة أحد كفاته، فقال إيّاك و الهدية، و ليست بحرام عليك، و لكني أخاف عليك القالة.

السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات)، ج‏3، ص: 179

3 پسندیده

شکل هدیه
فرق هدیه با رشوه

قال الفاضل النّراقي: الفرق بين الرّشوة و الهديّة أنّ الأولى هى المال المبذول للقاضي للتوسّل به إلى الحكم ابتداء أو إرشادا، و الثّانية هى العطيّة المطلقة أو لغرض آخر نحو التّودّد و التّقرّب إليه أو إلى اللّه، و الحاصل أنّ كلّ مال مبذول للشّخص للتّوسّل به إلى فعل صادر منه و لو مجرّد الكفّ عن شرّه لسانا أو يدا أو نحوهما فهو الرّشوة، و لا فرق في الفعل الذي هو غاية البذل أن يكون فعلا حاضرا أو متوقّعا كان يبذل للقاضي لأجل‏

8- وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى‏ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ‏- قَالَ هُوَ الرَّجُلُ الَّذِي يَقْضِي لِأَخِيهِ الْحَاجَةَ- ثُمَّ يَقْبَلُ هَدِيَّتَهُ‏. /صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص: 83
9- ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَتِ الْعَرَبُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ عَلَى فِرْقَتَيْنِ- الْحُلِّ وَ الْحُمْسِ فَكَانَتِ الْحُمْسُ قُرَيْشاً وَ كَانَتِ الْحُلُ‏ سَائِرَ الْعَرَبِ فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَ الْحُلِّ إِلَّا وَ لَهُ حَرَمِيٌّ مِنَ الْحُمْسِ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَرَمِيٌّ مِنَ الْحُمْسِ لَمْ يُتْرَكْ أَنْ يَطُوفَ بِالْبَيْتِ إِلَّا عُرْيَاناً وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَرَمِيّاً- لِعِيَاضِ بْنِ حِمَارٍ الْمُجَاشِعِيِ‏ وَ كَانَ عِيَاضٌ رَجُلًا عَظِيمَ الْخَطَرِ وَ كَانَ قَاضِياً لِأَهْلِ عُكَاظٍ فِي الْجَاهِلِيَّةِ فَكَانَ عِيَاضٌ إِذَا دَخَلَ مَكَّةَ أَلْقَى عَنْهُ ثِيَابَ الذُّنُوبِ وَ الرَّجَاسَةِ وَ أَخَذَ ثِيَابَ رَسُولِ اللَّهِ ص لِطُهْرِهَا فَلَبِسَهَا وَ طَافَ بِالْبَيْتِ ثُمَّ يَرُدُّهَا عَلَيْهِ إِذَا فَرَغَ مِنْ طَوَافِهِ فَلَمَّا أَنْ ظَهَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَتَاهُ عِيَاضٌ بِهَدِيَّةٍ فَأَبَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يَقْبَلَهَا وَ قَالَ يَا عِيَاضُ لَوْ أَسْلَمْتَ لَقَبِلْتُ هَدِيَّتَكَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَى لِي زَبْدَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ إِنَّ عِيَاضاً بَعْدَ ذَلِكَ أَسْلَمَ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَأَهْدَى إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص هَدِيَّةً فَقَبِلَهَا مِنْهُ. / الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 143
10- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي جَرِيرٍ الْقُمِّيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع‏ فِي الرَّجُلِ يُهْدِي بِالْهَدِيَّةِ إِلَى ذِي قَرَابَتِهِ يُرِيدُ الثَّوَابَ وَ هُوَ سُلْطَانٌ فَقَالَ مَا كَانَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِصِلَةِ الرَّحِمِ فَهُوَ جَائِزٌ وَ لَهُ أَنْ يَقْبِضَهَا إِذَا كَانَ لِلثَّوَابِ.

2 پسندیده

نهج البلاغه/نامه۵۳ خطاب به مالک اشتر

:white_small_square:
همانا زمامداران را خواص و نزديكانى است كه خود خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان، و به هيچ كدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مكن ، و به گونه‏ اى با آنان رفتار كن كه قرار دادى به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند، مانند آبيارى مزارع، يا زراعت مشترك، كه هزينه‏ هاى آن را بر ديگران تحميل كنند، در آن صورت سودش براى آنان، و عيب و ننگش در دنيا و آخرت براى تو خواهد ماند. حق را به صاحب حق، هر كس كه باشد، نزديك يا دور، بپرداز، و در اين كار شكيبا باش، و اين شكيبايى را به حساب خدا بگذار، گر چه اجراى حق مشكلاتى براى نزديكانت فراهم آورد، تحمّل سنگينى آن را به ياد قيامت بر خود هموار ساز. و هر گاه رعيّت بر تو بد گمان گردد، عذر خويش را آشكارا با آنان در ميان بگذار، و با اين كار از بدگمانى نجاتشان ده، كه اين كار رياضتى براى خود سازى تو، و مهربانى كردن نسبت به رعيّت است، و اين پوزش خواهى تو آنان را به حق وامى‏ دارد.

تعارض منافع ناشی از روابط اجتماعی یا شخص ثالث
اهمیت راهکار شفافیت برای رهایی از تعارض منافع ادراک شده

2 پسندیده