«طرح رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و كارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران» كه توسط تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مجلس تقدیم شده بود، در تاریخ 19/7/1385 با قید یك فوریت برای بررسی به كمیسیون قضایی و حقوقی به عنوان كمیسیون اصلی ارسال شد.
در مقدمهی توجیهی این طرح، ضرورت ارائهی آن بدین صورت تبیین شده است:
«سلامت هر سازمان یا دستگاهی بستگی به سلامت مدیران و كاركنان آن دارد. شاخص سلامت حكومتها نیز در سلامت اداری نمایان میشود. عملكرد مدیران و كاركنان موفق، پاك و منزه موجب رضایتمندی مردم به دستگاههای دولتی و در افقی وسیعتر به حكومت میگردد. به همان میزان كه سلامت اداری سبب جلب اعتماد مردم به نظام میشود، فساد اداری باعث هدر رفتن منابع ملی و كاهش اثربخشی دولتها در هدایت امور جامعه میشود. زیادهخواهی، سوء مدیریت، فقدان تجربه، عدم آشنایی به وظایف و عدم پایبندی به ارزشهای اسلامی و انسانی، فساد اداری را موجب شده و این فساد، بیتفاوتی، تنبلی و بیكفایتی را ترویج و اعتماد و ارزشهای اخلاقی جامعه را متزلزل میكند، هزینههای انجام كار را افزایش میدهد و در نهایت استعدادها و منابع بالقوه و بالفعل انسانی را به سمت فعالیتهای نادرست برای دستیابی به درآمدهای سهلالوصول سوق میدهد و در این حالت دوری مردم از حكومت را میباید انتظار داشت. فساد اداری پدیدهای است كه كم و بیش در كلیه كشورهای جهان وجود دارد اما نوع، شكل، میزان و گستردگی آن در هر كشور متفاوت است. موضوع ثروتهای بادآورده و نامشروع به عنوان یكی از مصادیق آشكار فساد اداری، مالی همواره از مهمترین نگرانیهای مردم مؤمن و عدالتخواه و رهبری معظم انقلاب بوده است. بهترین راه مبارزه با این پدیده، سعی در بستن منافذ طمعورزی و بسترهای سوء استفاده از اموال و منافع عمومی است. از گذشتههای دور مصلحین و خیرخواهان جوامع و حتی دولتها سعی در مبارزه با مفاسد اقتصادی داشتهاند؛ زیرا حیات هر نظامی بسته به گسترش عدالت اجتماعی است و عدالت اجتماعی با مفاسد اقتصادی قابل جمع نیست. در نهم اسفند سال 1337 هجری شمسی قانونی به نام «قانون مربوط به رسیدگی به دارایی وزراء و كارمندان دولت اعم از كشوری و لشكری و شهرداریها و مؤسسات وابسته به آنها» به تصویب رسید كه به قانون «از كجا آوردهای» شهرت یافت و در شرایط فعلی به دلیل تغییر ساختار اجرایی كشور برای حل مشكل كافی نمیباشد. از طریق سازمانهای بینالمللی نیز تلاشهای گستردهای برای مبارزه همهجانبه با این پدیده خطرناك صورت گرفته است. برای نمونه بند (5) ماده (8) كنوانسیون مبارزه با فساد كه لایحه آن به تصویب مجلس رسیده است مقرر داشته: «هر كشور عضو، در صورت لزوم تلاش خواهد كرد طبق اصول اساسی قوانین داخلی خود تدابیری اتخاذ كند تا كارمندان دولت ملزم به اظهار مشاغل خارج سازمانی، سرمایهگذاریها، داراییها و هدایای كلان یا منافعی كه ممكن است از آن، تضاد منافع در رابطه با وظایف آنها به عنوان مقامات دولتی بروز كند، اظهاریههایی را برای مراجع مربوط تهیه نمایند.» آنچه در طرح ذیل آمده نتیجه مطالعات قوانین داخلی و خارجی و بهرهگیری از تجربیات گذشته است. لذا طرح زیر جهت تصویب تقدیم مجلس محترم شورای اسلامی میگردد.»
پس از وصول گزارش كمیسیون قضایی و حقوقی، این طرح در صحن علنی مجلس مطرح شد و سرانجام در تاریخ 5/4/1386، با اصلاحاتی به تصویب نمایندگان رسید و برای طی روند قانونی مذكور در اصل (94) قانون اساسی، طی نامهی شماره 5359/599 مورخ 9/4/1386 به شورای نگهبان ارسال شد.
بررسی این مصوبه در دستور جلسات مورخ 13/4/1386 و 20/4/1386 شورای نگهبان قرار گرفت كه اعضای شورا پس از بحث در خصوص مواد این مصوبه، مفاد آن را در برخی موارد، مغایر با موازین شرع و قانون اساسی تشخیص دادند و نظر خود در این خصوص را طی نامهی شماره 21970/30/86 مورخ 25/4/1386 به مجلس شورای اسلامی اعلام كردند.
با توجه به پایان كار مجلس هفتم ادامهی امور مربوط به این مصوبه در دستور کار مجلس هشتم قرار گرفت.
مجلس شورای اسلامی برای رفع ایرادهای شورای نگهبان، در جلسهی مورخ 8/12/1389 اصلاحات لازم را در این مصوبه اعمال کرد و مصوبهی اصلاحی را طی نامهی شماره 83397/31 مورخ 11/12/1389 برای اظهار نظر مجدد به شورای نگهبان ارسال کرد.
بررسی مصوبهی اصلاحی در دستور کار جلسهی مورخ 25/12/1389 شورای نگهبان قرار گرفت که پس از بحث و بررسی، اعضای شورا اصلاحات انجامشده را در برخی موارد، رافع ایرادهای قبلی خود ندانستند و نظر خود مبنی بر وجود ابهام در ماده (2) و همچنین مغایرت مواد (2) و (13) این مصوبه با موازین شرع و قانون اساسی را طی نامهی شماره 41905/30/89 مورخ 28/12/1389 به مجلس شورای اسلامی اعلام كردند.
با بازگشت این مصوبه به مجلس، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسهی علنی مورخ 28/1/1390 با اصرار بر مصوبهی سابق خویش در خصوص مواد (2) و (13)، تصویب آن را موافق مصلحت نظام تشخیص دادند و مصوبه را بر اساس اصل (112) قانون اساسی برای حل اختلاف، طی نامهی شماره 4774/31 مورخ 31/1/1390 به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال كردند.
مجمع نیز پس از بررسی حقوقی این مصوبه، با استناد به نظریهی تفسیری شورای نگهبان از اصل (۱۱۲) قانون اساسی در خصوص غیر قابل بررسی بودن مصوبات مبهم شناختهشده توسط شورای نگهبان در مجمع تشخیص مصلحت نظام، ورود ماهوی به موضوع این مصوبه را منتفی اعلام كرد و آن را طی نامهی شماره 90375-9700 مورخ 12/9/1390 جهت طی مراحل قانونی و رفع ابهام از مصوبه به مجلس برگشت داد.
مجلس شورای اسلامی برای رفع ابهام مزبور، در جلسهی مورخ 12/11/1390 اصلاحات لازم را در این مصوبه اعمال کرد و مصوبهی اصلاحی را طی نامهی شماره 71196/31 مورخ 18/11/1390 برای اظهار نظر مجدد به شورای نگهبان ارسال کرد.
شورای نگهبان نیز این مصوبهی اصلاحی را در دستور كار جلسهی مورخ 3/12/1390 خود قرار داد كه پس از بحث و بررسی، ضمن تصریح این شورا به رفع ابهام از ماده (2)، همچنان اصلاحات انجامشده را رافع ایرادهای قبلی خود در خصوص مغایرت مواد (2) و (13) با قانون اساسی ندانست و نظر خود در این خصوص را طی نامهی شماره 45899/30/90 مورخ 4/12/1390 به مجلس شورای اسلامی اعلام كرد.
نمایندگان مجلس، این بار نیز در جلسهی علنی مورخ 17/2/1391، با اصرار بر مصوبهی خویش، تصویب آن را به همین صورت، موافق مصلحت نظام تشخیص دادند و آن را برای حل اختلاف مطابق با اصل (112) قانون اساسی، طی نامهی شماره 7720/31 مورخ 23/2/1391 به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال كردند.
با وصول این مصوبه به مجمع، بررسی این موضوع در دستور جلسهی مورخ 9/8/1394 مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت و پس از بررسیهای لازم، بر اساس چهارچوب مطرحشده در مرقومهی شماره 28823/1 مورخ 16/7/1394 مقام معظم رهبری مدظلهالعالی، این مصوبه را در شش ماده، بیست و نه بند و سه تبصره به تصویب رساند و متن مصوبهی نهایی را طی نامهی شماره 0101/87983 مورخ 24/8/1394 به مجلس شورای اسلامی اعلام كرد.