پرسش: شفافیت آراء موجب میشود نمایندگان به جای توجه به موضوعات و مصالح ملی بیشتر به موضوعات منطقهای و محلی توجه کنند چرا که دغدغهی رایآوری در دوره بعد خود را دارند.
پاسخ: اولا، با توجه به وضعیت موجود و عدم شفافیت آراء در مجلس، وضعیت به چه شکل است؟ آیا نمایندگان مصالح ملی را در نظر میگیرند و رای میدهند یا در نبود شفافیت بیشتر به مصالح منطقهای و حوزهی انتخابیه خود بدون در نظر گرفتن مصالح ملی رای میدهند؟ در بهترین حالت و خوشبینانهترین وضعیت میتوان گفت که نمیدانیم. اما مشاهدات میدانی و صحبتهای دیگر نمایندگان نشان از آن دارد که در نبود شفافیت بسیاری از نمایندگان (تقریبا 50 نماینده در هر رای گیری صحن علنی) و تعداد قابل توجهی در کمیسیونها در رایگیری مشارکت نمیکنند، تعداد قابل توجهی از کسانی هم که مشارکت میکنند اطلاعات دقیقی از مساله ندارند و صرفا با توجه به رای دیگر نمایندگان رای میدهند.
ثانیا، زمانی که آراء شفاف شود، صرفا برای مردم حوزهی انتخابیه نماینده که شفاف نمیشود، بلکه برای تمامی مردم کشور قابل دسترسی است، پس با شفافیت آراء نماینده تمام کشور و نه فقط مردم حوزهی انتخابیه خود را ناظر بر رایگیری خود میبیند، لذا بیشتر تلاش میکند که بر اساس مصالح ملی رای بدهد و تلاش کند که برای رای خود دلائل منطقی داشته باشد تا هنگام سوال از او بتواند بطور خوبی از انتخاب خود دفاع کند.
پرسش(علی مطهری نماینده تهران): شفافیت آراء موجب میشود تا نمایندگان در انتخاباتهای بعدی از نظر شورای نگهبان تایید صلاحیت نشوند.
پاسخ:
- فتحی این دغدغه را یک موضوع انحرافی میداند و میگوید: «اگر واقعاً نمایندهای اینقدر جسارت ندارد که آنچه را که مصالح ملی میداند مورد تأکید قرار دهد، فقط برای اینکه از رأی شورای نگهبان میترسد، واقعاً باید گفت وای به حال او و کشور.
- قاسم میرزایی نماینده دماوند: اگر با برچسبهایی مثل ترسیدن از شورای نگهبان بهدلیل نظارت استصوابی یا عوامگرایی بهدلیل مراجعه به آرای مردم همچنان نمایندگان خودشان را سانسور کنند و جسورتر نشوند، در بر همین پاشنه میچرخد.
- روزنامه سیاست روز: … و به مطهری گفت شفافیت رای برای مردم است نه شورای نگهبان چراکه اگر شورای نگهبان بخواهد و دلیل بر تایید رد نماینده در انتخاباتها براساس رایی که داده داشته باشد میتواند همین الان و پیش از تصویب هر طرحی از رای نماینده باخبر شود.
پرسش: آیا شفافیت آراء منجر به اقدامات پوپولیستی نمیشود؟
پرسش: «در پارلمان های سایرکشورهای دنیا، نمایندگان مجلس از طرف احزاب کاندیدا می شوند. مردم نیز به برنامه احزاب رای می دهند و از این طریق نمایندگان مجلس موظفند که از طریق رای خود به طرحها و لوایح، نظرات و دیدگاه حزب متبوع خود را پیش ببرند. در این میان برای مردم و خود احزاب بسیار مهم است که بدانند نمایندگان عضو حزب، چگونه به طرحها و لوایح رای می دهند.
به عبارت دیگر ناپسند ترین کار برای یک نماینده جمهوریخواه آن است که از طرح حزب دموکرات حمایت کند و به آن رای دهد. چنین نماینده فرصت طلبی در آن کشورها فاقد آینده سیاسی است و به لحاظ اخلاقی نیز به ورطه سقوط افتاده است. طرح شفافیت آرا نمایندگان مجلس در سایر کشورها به همه ذینفعان؛ مشتمل بر حزب متبوع، مردم و رسانه های عمومی کمک می کند تا از قواعد مردم سالاری دفاع کنند.
اما شرایط در کشور ما متفاوت است. عملا هیچ حزب واقعی وجود ندارد و کاندیداها و دسته جات سیاسی در فصل انتخابات جوانه می زنند و بعد از انتخابات فراموش می شوند! کاندیداهایی هم که به نمایندگی مجلس انتخاب می شوند زیر فشار سنگین عدم تایید صلاحیت در دوره بعد بخاطر آرا و نظراتشان هستند. گروههای فشار قدرتمند و شبه نظامی هم وجود دارند که به راحتی می توانند نمایندگان مستقل و منفرد را بخاطر آرا و نظراتشان تحت فشار قرار دهند.
در این میان تنها مفر نمایندگان مستقل، نحوه رای گیری مخفی است که موجب می شود آنها بتوانند آزادانه نظراتشان را در قالب رای خود به نمایش بگذارند.
طرح “شفافیت آرا نمایندگان” تیر خلاصی به این حداقل فضای موجود برای اظهار نظر مخفی نمایندگان مستقل مجلس است.»
پاسخ:
در کشور ما نیز مشابه دیگر کشورها، احزاب و گروههای سیاسی هنگام انتخابات بیشتر جلوه میکنند و مردم به پشتوانهی افکار و عقاید و تفکرات آن احزاب به آنها رای میدهند. تجربه نشان میدهد که بسیاری از مردم در شهرهای بزرگ حتی اسامی بسیاری از نمایندگانی که بطور لیستی به آنها رایدادهاند را هم نمیشناسند، تنها با اعتماد به حزب مورد نظر به لیست پیشنهادی آنها رای دادهاند.
در دورهی اخیر مجلس، بسیاری از کسانی که با اعتماد مردم به حزب شکلگرفتهی زمان انتخابات در مجلس راهیافتهاند، در فراکسیونی غیر از فراکسیون حزب مورد نظر خود عضو هستند و یا فعالیتی در زمینهی تفکراتی حزب ندارند و یا فعالیتی متضاد با اهداف و ایدههای حزب خود را در مجلس پیگیری میکنند. این همان مشکلی است که عدهای با پشتوانهی یک حزب و اعتماد مردم به آن حزب به مجلس راه مییابند اما بگونهای دیگر عمل میکنند، این مشکل عاملی غیر از عدم شفافیت آراء ندارد.
وجود تعارض منافع هیئت رئیسه برای جلب توجه نمایندگان برای انتخاباتهای سالیانه مانع از آن شده است تا هیئت رئیسه با نمایندگانی که در رایگیری شرکت نمیکنند و یا حضور بینظمی دارند برخورد کند. عامل این مشکل نیز عدم شفافیت در میزان مشارکت نمایندگان در رایگیری ها و مهمتر از آن عدم مشخص بودن رای نماینده است.
در واقع عدم شفافیت در آراء نمایندگان مجلس است که موجب شده است به اعتماد مردم بیتوجهی صورت گیرد و نمایندگان بطور واقعی از دغدغهها و درخواستهای مردم نمایندگی نکنند.
پرسش: شفافیت آراء موجب محدودیت و عدم آزادی نمایندگان در بیان نظر واقعیشان در رایگیری میشود. نمایندگان مجبور میشوند مصالحی را در تصمیمگیری خود دخیل کنند، که ممکن است بر رای آنها اثر بگذارد.
بنظرم میرسد شفافیت آزادی عمل را محدود میکند. درست است. امّا باید دید این آزادی عمل مفید است یا مضر؟ آیا این آزادی نباید محدودتر و مقیدتر شود؟
در واقع در حال حاضر نماینده آزاد است بر خلاف نظر واقعی خود و به دلیل منافع شخصی رأیی بر خلاف منافع عمومی صادر کند. با شفافیت هزینهی این عمل وی بیشتر میشود و هدف از شفافیت هم همین است که آزادی عمل نماینده برای ارتکاب عمل مجرمانه کمتر شود. بنابراین باید هر دو سمت ماجرا را دید.
محمدعلی وکیلی، نمایندهی مخالف طرح شفافیت آراء:
1- بايد قبل از شفافيت آراي نمايندگان ما مصونيتطلبي پس از راي را مطالبه كنيم. چرا يك نماينده بايد از افشا شدن راي خود هراس داشته باشد؟ چرا فضاي ساختاري ما بايد به گونهاي باشد كه نماينده از راي خود بترسد؟ كساني كه منادي آراي شفافيت نمايندگان هستند بايد به اين سوال پاسخ دهند كه چرا ساختار ما به گونهاي است كه نمايندگان از مشخص شدن راي خود هراس داشته باشند؟
2- ما بايد مصونيت يكسان داشته باشيم. نبايد طيفي از مجلس رويينتن باشند. اگر طيفي در ساختار قدرت رويينتن نبوده و براي مصونيت پس از شفافيت آرا معيار واحد وجود داشته باشد، حتما نمايندگان از اين طرح استقبال خواهند كرد. مردم اكنون بايد بدانند اين ترديدي كه در ميان نمايندگان براي اين طرح به وجود آمده ريشه در كجا دارد. اين ترديد به آن دليل است كه عدهاي در مناسبات قدرت رويينتن بوده و از مواهب دوگانه بهره ميبرند. همين جريان اين روزها علمدار شفافيت آراي نمايندگان شده و به همين دلايل است كه ما ميگوييم اين جريان نميتواند در موضوع شفافيت آراي نمايندگان صداقت داشته باشد.
شفافيت آراي نمايندگان يك مصداق از هزاران مصداق شفافيت است. دوستاني كه اين روزها كباده شفافيت آراي نمايندگان را به دوش ميكشند، اجازه دهند شفافيت در تمامي حوزههاي قدرت انجام شود و به تمامي اركان به لوازم شفافيت تمكين كنند. پايبندي به لوازم شفافيت در جمهوري اسلامي ايران معنابخش دموكراسي است. عدهاي هستند كه در كنار عدم پايبندي به لوازم شفافيت، شعار شفافيت ميدهند كه اين اتفاق سبب شده تا عدهاي متصور شوند اين جريان به جاي شفافيت به دنبال مچگيري است.
سيدهفاطمه ذوالقدر، ديگر نماينده اصلاحطلب مجلس نيز همين ديروز به بيان ديدگاه خود در اين رابطه پرداخت. نايبرييس كميسيون فرهنگي مجلس در اين رابطه به ايلنا گفت: «جزو موافقان اين طرح بودم و امضا هم كردم اما مخالف افشاي اسرار نمايندگان هستم؛ نبايد اينطور باشد كه راي دادن درباره مطلبي بعدها به اهرم فشاري تبديل شود.» ذوالقدر تاكيد كرد: «يك نماينده بايد آزادانه عمل كند و به وظايف خود بپردازد اما اين طور نباشد كه بعد از راي دادن به موضوعي، برايش دردسر ايجاد و اسرارش فاش شود.»
با اين وجود شايد موضعگيري بهرام پارسايي، سخنگوي فراكسيون اميد، دقيقتر از ديگر اصلاحطلبان به پشتپرده جنجال رسانهاي اخير عليه اصلاحطلبان مجلس و فراكسيون اميد اشاره داشت. نماينده مردم شيراز روز گذشته در حساب كاربرياش در توييتر نوشت: «گروكشي راي نمايندهها به بهانه شفافيت آرا، بازي جديدى از مردمفريبي است؛ آيا بايد باور كنيم كه تصادفا درآستانه بررسي مجدد قوانين مبارزه با پولشويي، همه مخالفان FATF يكباره طرفدار شفافيت آرا شدهاند؟ شما كه امروز به ظاهر پرچمدار شفافيت شدهايد، چرا با FATF مخالفيد؟!»
بیان نظرات کلی و مبهم که تفسیر دقیقی نتوان از آنها ارائه داد، از اصلیترین ویژگیهای اظهار نظرات مبتنی بر منافع حزبی و جناحی است. اگرچه جواب اینگونه سخنان نیز در بحثهای کارشناسی شده داده شده است،لکن در این زمینه لازم است تا نکاتی بیان شود.
براساس اصول قانون اساسی نمایندگان حقوقی نظیر حق نظارت و تحقیق و تفحص در تمام امور کشور (اصل 76)، حق اظهار نظر در همهی مسائل داخلی و خارجی کشور (اصل 84) و وضع قوانین در تمام مسائل در محدودهی قانون اساسی (اصل 71) را دارا هستند. آیا با وجود این اختیارات و اختیارات بسیار زیاد دیگری که قانون اساسی در اختیار نمایندگان قرار داده است، آیا ممکن است که نماینده از بیان نظرات خود در قالب رای، مصونیت نداشته باشد، لذا مطالبه مصونیت طلبی پس از رای یک بحث ساختگی و بی پایه است.
دلیل ترس نمایندگان از افشا شدن آراءشان را باید از خود نمایندگان جویا شد.
تلاش برای جناحی و حزبی کردن بحث شفافیت آراء در مجلس شورای اسلامی کاری بیهوده است چرا که هم پیشنهاددهنگان طرحهای شفافیت آراء، هم امضاء کنندگان این طرحها و هم حامیان آن، در تمامی این فرآیند، مخلوطی از جریانات مختلف بوده و در هیچ مرحلهای تنها یک حزب یا یک جناح بهتنهایی خواستار شفافیت آراء نبوده است. پیگیری و تلاش بیشتر نمایندگان یک جناح نشان دهندهی جناح بندی این موضوع نیست، بلکه نشاندهندهی عدم صداقت دیگران در اعلان نظرات حمایتی خود نسبت به این موضوع میباشد. اگرچه باید توجه داشت که ایجاد شفافیت، به نفع همهی جناحها و به ضرر افرادی است که بدون کار کارشناسی شده رای میدهند، لذا بدون جناحبندی کردن این بحث باید به پیشبرد هرچه بیشتر این موضوع در مجلس تلاش کرد.
روزنامهی اعتماد تقریبا در ادامهی مطلب پاسخ این موضوع را داده است:
«ژلهايها»؛ بازندگان اصلي شفافيت
هرچه بود، حالا نمايندگان با فوريت اين طرح مخالفت كردهاند و با اين حساب، در ماههاي آينده بايد منتظر رسيدگي به آن در صحن علني باشيم. آن زمان احتمالا تكليف FATF مشخص شده و بعيد نيست طيف اصولگرايي كه امروز اينچنين خود را حامي شفافيت نشان ميدهد، ديگر تمايلي به حمايت از اين طرح نداشته باشد. هرچند نبايد از ياد ببريم كه در مجموع مخالفان اصلي اين طرح، نه اصلاحطلبان هستند و نه اصولگرايان. چه نظارت استصوابي علت مخالفت اصلاحطلبان باشد، چه هر مساله ديگر، هم آنها ميدانند كه شوراي نگهبان نسبت به ديدگاه اين جريان سياسي درقبال موضوعات مختلف آگاهي دارد و هم شوراي نگهبان از اين آگاهي اصلاحطلبان باخبر است. اصولگرايان نيز وضعيتي مشابه دارند. هم شوراي نگهبان نسبت به ديدگاه اين جريان سياسي آگاهي دارد و هم اين جريان سياسي نسبت به خطوط قرمز شوراي نگهبان آگاه است. با اين حساب، قاعدتا مخالف اصلي اين طرح، طيفي از نمايندگان هستند كه بنا به شرايط تغيير راي ميدهند. آنها كه در ادبيات سياسي-رسانهاي تحت عنوان «ژلهايها» معروفند، احتمالا بازندگان اصلي شفافيت خواهند بود.
در جواب به بیانات خانم ذوالقدر:
در جواب به آقای پارسایی و با قبول فرضی که بیان داشتهاند باید گفت: پس تمامی کسانی که با FATFموافق هستند قاعدتا باید با شفافیت آراء نیز موافق باشند! در حالیکه ارتباط بین این دو موضوع و قیاس بین آنها کاملا معالفارق است!
FATF به ایجاد شفافیت مالی برای بیگانگان و دشمنان این کشور میپردازد، نه مردم، درحالیکه شفافیت آراء به ایجاد شفافیت در اطلاعات رای نمایندگان به مردم که حق اولیهی مغفول آنهاست میپردازد!
جالب است که واجب فراموش شده را معطل یک امر مباح (در بهترین حالت) گردانیم!