پاسخ سوال:
شفافیت به معنای ارائه حق اطلاعاتی مردم به مردم است، به شرطی که اطلاعات داده شده ویژگی های ذیل را داشته باشند:
در زمان مناسب،
در قالب مناسب،
با کیفیت مناسب،
در محل مناسب،
و به مخاطب مورد نظر،
ارائه شوند.
زمانی که تمامی این شروط بطور همزمان بوقوع بپیوندد، شفافیت حاصل شده است و در صورت نبود هر یک از این شروط، شفافیت مد نظر حاصل نشده است. با توجه به این تعریف، شفافیت الزاما به معنای ارائه همه اطلاعات به همه افراد نیست. افشای اطلاعات بصورت یکجا و بی نظم و بدون برنامه زمانی مناسب، شفافیت به حساب نمی آید.
پدیده "شفافیت"با وجود اینکه به ظاهر مسئله ای ساده و بدیهی به نظر میرسد، ولی توضیح این پدیده با پیچیدگی های خاص خود روبروست و با وجود اینکه همه افراد در همه سطوح، در وجود و لزوم شفافیت در تمامی عرصه ها اتفاق نظر دارند، ولی هنگامی که قرار است در عرصه های مختلف شفافیت ایجاد شود، اختلاف نظرها و ممانعتهای مختلفی در این زمنیه ایجاد میشود و این نشان از پیچیده بودن و دشوار بودن پیاده سازی این مفهوم در عرصه اجتماعی میدهد. شفافیت علیرغم سادگی ظاهر، اما دقتهای حقوقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فنی گستردهای نیاز دارد، لذا تعریف این مفهوم در مصادیق مختلف بهتر و واضح تر میتواند معنای این پدیده را مشخص کند. هر موضوعی دارای ابعاد شفافیتی خاص خود است و به هیچ عنوان نمیتوان نسخه ی واحد شفافیتی برای تمامی زمانها و مکانها و همه ی موضوعات تجویز کرد. برای این منظور این مطلب را ببینید: «تنوعی از مصادیق شفافیت در حوزههای مختلف».
معنای شفافیت در طول سالها (بویژه در دهه گذشته) تغییرات جدی یافته است. این تغییرات عمدتاً ناشی از تحولات مهم در عرصههای فناوری و اجتماعی بوده است. ناگفته پیداست که با استمرار این تحولات، معنای شفافیت نیز تکامل مییابد. برای نمونه در گذشته «دسترسی به اطلاعات» مترادف شفافیت بود، اما امروزه تنها «استفادهپذیری اطلاعات» (با تعریف و دقتهای حقوقی و فنی زیادی) مصداق آن است.
تحقق شفافیت از طریق ابزارهای مختلفی حاصل میشود که در طول زمان این ابزارها کاملتر میشوند. برای نمونه اگر یکصد سال پیش «ارائه مذاکرات مجلس شورای اسلامی از طریق رادیو» مصداق شفافیت بود، امروزه تنها «پخش زنده و ارائهی آرشیو صوتی و تصویری، و نیز ارائه برخط خلاصه و مشروح مذاکرات از طریق وب، با قابلیت جستجوی موضوعی و فردی» را میتوان بعنوان مصداق شفافیت نام برد.
شفافیتِ صِرف به تنهایی موجب حل مسائل و مشکلات جامعه نظیر فسادها و عدم کارآمدی ها نخواهد شد، اما شفافیت با ایجاد زیرساخت و بستری مناسب برای رسیدن اطلاعات درست و به موقع به مخاطبین آن، موجب خواهد شد تا مسائل با کیفیت بالا و کم ترین هزینه حل شوند. در واقع با ایجاد شفافیت، هزینه ارتکاب جرم بالا خواهد رفت و ارتکاب جرم به اصطلاح به صرفه نخواهد بود، چرا که هزینه زیادی را برای فرد مجرم خلق خواهد کرد که از جمله آنها آبروریزی در ملا عام و قرار گرفتن در منظر عموم خواهد بود.
شفافیت یک «کلان پارادایم» است، بدان معنا که رویکرد جدید و کلانی نسبت به حل مسائل به ما ارائه میکند و عینک جدیدی در حل مسائل به ما ارائه میدهد. شفافیت به جای رویکرد مچ گیری و مجازات مجرمین بعد از وقوع جرم، رویکرد پیشگری از ایجاد فساد و ناکارآمدی را بعنوان رویکرد اصلی خود در نظر میگیرد و تلاش دارد از ایجاد بسترهای شکل گیری فساد جلوگیری کند.
افزایش مشارکت و نظارت مردمی، تسهیل همکاری های بین سازمانی در دستگاههای اجرایی، افزایش مسئولیت پذیری و الزام پاسخگویی مسئولین، پیشگری و مبارزه با ایجاد فساد و همچنین ارتقاء اعتماد و سرمایه اجتماعی حاکمیت را میتوان از نتایج ایجاد شفافیت بشمار آورد.
متن دو صفحه ای تهیه شده برای کنفرانس حکمرامی و سیاستگذاری عمومی با عنوان “مفهوم شفافیت در حکمرانی”
[center]مفهوم شفافیت در حکمرانی[/center]
مقدمه
از اصلیترین مشکلاتی که نظام ما در بسیاری از سطوح ساختاری و اداری با آن مواجه است، مشکل فساد، عدم تبعیت از قانون، ناکارآمدی، عدم پاسخگویی، عدم مسئولیت پذیری و بوجود آمدن مسائل و مشکلات دیگر به تبع این مشکلات است. هر گونه اصلاح و بهبود در کشور، بدون فهم شفافیت، همانند قدم زدن در خانهی تاریک و البته بینظم و آشفتهای است که بدون نور، هر قدمی (حتی با نیت اصلاح) میتواند بسیار خطرناک باشد. لذا شفافیت مانند نوری است که مسائل را روشن میکند، ابهامات را از بین میبرد و پس از آن تازه میتوان نسبت به مسائل فکر و برای آنها تدبیر کرد. رویکرد شفافیت معتقد است که با ایجاد فضای شفاف و به عرصه آوردن و به ملأ عام گذاردن رفتارها و عملکردها و …. میتوان کیفیت و کارآمدی تصمیمات و اقدامات را بالا برد، از بروز جرم و فساد کاست، احتمال کشف جرم را افزایش داد و علاوه بر آن نظارت و مشارکت مردمی را نیز در همه عرصهها فعال کرد. با ایجاد شفافیت میتوان عدالت را مستقر کرد و از ایجاد تبعیضهای ناروا و عدم شایستهسالاری جلوگیری کرد. لذا میتوان شفافیت را حلقه گم شدهی حکمرانی در کشور تلقی کرد.
شفافیت در ادبیات سیاسی روز کشور واژهای پرطمطراق، اما کمتر شناخته شده است. قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات بارقهی امیدی را برای شفافیت اطلاعات از سمت دستگاهها به سوی مردم رهنمون کرده است، اما کفایت نمیکند؛ چرا که موانع مهمی پیشروی تحقق شفافیت، آنگونه که باید و شاید، وجود دارد. بدین ترتیب لازم است تا شفافیت به خوبی شناخته شده، ضرورتها و اثرات بکارگیری آن در حوزههای مختلف ارزیابی شده و سازوکارهای مناسب ترویج و توسعه آن در بدنه حاکمیت طراحی گردد.
چیستی شفافیت
اطلاعات تولید شده به وسیلهی شهروندان و یا به نمایندگی از آنها، به مثابه جریان خون و عامل حیات اقتصاد و ملت است؛ دولت وظیفه دارد با این اطلاعات به عنوان دارایی و سرمایهی ملی رفتار نماید[1]. بصورت پيشفرض اطلاعات عمومي بايد در دسترس همه مردم قرار گيرد، چرا كه دانستن آنها «حقّ» مردم تلقّي شده است، به جز مواردي كه شفافيت عمومي ايجاد ضرر ميكند[2]. به عبارتی دیگر، شفافیت یعنی حق مردم برای دسترسی به اطلاعات عمومی[3]. اطلاعاتی که باید، در زمانی که باید، در قالبی که باید، با کیفیتی که باید، در محلی که باید و به مخاطبی که باید، ارائه شوند. لذا وقتی همه این شروط باشند، شفافیت حاصل شده است. کمتر یا بیشتر از آن میشود عدم شفافیت. لذا شفافیت الزاماً به معنای ارائه همه اطلاعات به همه افراد نیست.
“شفافیت معنایش این است که مسئول در جمهوری اسلامی عملکرد خودش را به طور واضح در اختیار مردم قرار بدهد؛ این معنای شفافیت است، باید هم بکنند.” (مقام معظم رهبری - 26/09/1388)
چرایی شفافیت
شفافیت از یک سو سریعترین، کمهزینهترین، سادهترین، مبناییترین و قابل اعتمادترین سازوکار برای مبارزه با فساد (پیشگیری، کشف و درمان)، افزایش مسئولیتپذیری و پاسخگویی، ارتقاء شایستهسالاری، مشارکت فعال و مؤثر مردمی، کاهش هزینه و زمان، و در نتیجه افزایش کارآمدی و سرمایهی اجتماعی است[4].
از سوی دیگر شفافیت، زیرساخت تصمیمگیری و سیاستگذاری به شمار میرود. بدون وجود اطلاعات دقیق، کامل، جزئی و بهلحظه، تصمیمگیری مختل میشود و دانشمندان و متخصصان در حوزههای گوناگون نمیتوانند به تصور و تحلیل صحیح دست یافته، راهکارها و بستههای پیشنهادی خود را به صاحبان قدرت و تصمیم ارائه کنند. شفافیت حل هیچ مسئلهای نیست، اما زیرساخت حل انبوهی از مسائل است. شفافیت به تنهایی فایدهای ندارد، اما میتواند (و بایستی) در مقدمهی بسیاری از اقدامات و سیاستها در حل مسائل ملی جای گیرد. لذا نگاه به شفافیت باید اساسی، زیرساختی و دارای اولویت باشد.
شفافیت مفهومی است که سلایق مختلف سیاسی روی آن وحدت نظر دارند؛ هم کسانی که بر مبانی دینی-اسلامی در حکومتداری تأکید دارند، و هم کسانی که توجه به تجارب بینالمللی را ضروری میدانند، در مفهوم شفافیت (و مفاهیم وابستهی به آن) تلاقی خواهند داشت. لذا چنین مفهوم وحدتبخشی میتواند اثرات و ویژگیهای خاص خود را به راحتی در جامعه و نظام اسلامیمان، نهادینه کند و مشکلات کشور را حل نماید.
شفافیت زمینه ساز نظارت عمومی
تجربیات کشور و همچنین دنیا نشان میدهد که نظارت متمرکز سازمانی علاوه بر اینکه هزینه زیادی را بر حکومت تحمیل مینماید، ناکارآمد است[4] و از اثربخشی لازم برخوردار نیست. نظارت عمومی و مردمی میتواند نقش مکمل ایفا نماید. نظارت عمومی نیز بدون وجود اطلاعات غیرممکن است. لذا شفافیت رویکردی است که امکان نظارت عموم مردم را فراهم میکند[2].
از طرفی، مطابق ماده 8 قانون حمایت از آمرین به معروف و ناهیان از منکر، مردم از حق دعوت به خیر، نصیحت و ارشاد در مورد عملکرد دولت برخوردارند و در چارچوب شرع و قوانین میتوانند نسبت به مقامات، مسئولان، مدیران و کارکنان تمامی اجزای حاکمیت و قوای سهگانه اعم از وزارتخانهها، سازمانها، مؤسسات، شرکتهای دولتی، مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی، نهادهای انقلاب اسلامی، نیروهای مسلح و کلیه دستگاههایی که شمول قوانین و مقررات عمومی نسبت به آنها مستلزم ذکر یا تصریح نام است، امر به معروف و نهی از منکر کنند. بدیهی است انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر بدون در اختیار داشتن اطلاعات توسط مردم، امری محال است. از طرفی ارائه اطلاعات عمومی دولتی (به جز موارد مشخص امنیتی و خصوصی) به عنوان حق اطلاعاتی مردم، وظیفه دولت است. لذا شفافیت لازمه احقاق این حق است.
شفافیت یک بستر نظارتی است که حس دیده شدن توسط عموم مردم را به وجود میآورد و وقتی این حس به وجود بیاید، مسئولان رفتارشان را تغییر میدهند و کاهش انحرافات و فساد در عرصه حکمرانی اتفاق میافتد. حس دیده شدن توسط مردم چند فایده برای صاحبان مناصب دارد: خودکنترلی، مشارکت مردم در عرصه حکمرانی، افزایش کارآیی، کاهش فساد و… [4]
«هیچ کس فوق نظارت نیست. خود رهبری هم فوق نظارت نیست، چه برسد به دستگاههای مرتبط با رهبری. بنابراین همه باید نظارت شوند. نظارت بر کسانی که حکومت میکنند، چون حکومت به طور طبیعی به معنای تجمع قدرت و ثروت است؛ یعنی اموال بیتالمال و اقتدار اجتماعی و اقتدار سیاسی در دست بخشی از حکام است. برای این که امانت به خرج دهند و سوء استفاده نکنند و نفسشان طغیان نکند، یک کار لازم و واجب است و باید هم باشد.»(مقام معظم رهبری - 09/12/1379)
منابع:
[1] T. O’Reilly, “Government as a Platform,” Innov. Technol. Governance, Glob., vol. 6, pp. 13–40, 2011.
[2] ح. بوذرجمهری و م. ثنایی, “بررسي اقدامات راهبردي به منظور ارتقاء نظام سلامت، مبتني بر شفافيت,” نخستين كنفرانس مديريت دولتي ايران, 1394.
[3] ح. بوذرجمهري و ی. هرندی, “شفافیت و تغییر پارادایم در مبارزه با فساد,” اولین کنگره ملی عملیاتی کردن اقتصاد اسلامی در اقتصاد ایران, 1395
[4] م. ثنایی و م. عبدالحسین زاده, “تبیین مفهوم و کاربرد شفافیت در عرصه حکمرانی و اداره امور دولتی,” نخستین کنفرانس مدیریت دولتی ایران, 1394.
انواع 5گانه شفافیت و اهداف آن:
در این جدول 5 نوع شفافیت یعنی: شفافیت اطلاعات،شفافیت زیرساختی،گزارشگری تخلفات،شفافیت رسانه ای و افشاگری ؛ تعریف شده و به تفاوت های آنها با یکدیگر اشاره میشود
در قوانين كشورهای مختلف راجع به شفافيت – نظير قوانين فرانسه یا آمریکا كه به برخی از آنها در ادامه اشاره خواهد شد- ، تعریف مفهومی از شفافيت مشاهده نمی شود.
مولداوی در زمرۀ معدود كشورهایی است كه در قانون «شفافيت در فرآیند تصميم گيری» مولداوی مصوب 2008 شفافيت را تعریف كرده است .در بخش تعاریف قانون مذكور آمده است كه:
شفافيت : « عرضه همه اطلاعات مربوط به فعاليت های مراجع عمومی مشمول این قانون به شهروندان، موسسات و دیگر اشخاص دخيل در فرآیند تصميم گيری توسط مراجع عمومی در طی فرآیند مورد اشاره»[1]
در سطح بين المللی، سازمان بين المللی غيردولتی شفافيت، تعریفی از شفافيت ارائه كرده است كه مبنای و مستند سایر نهادهای بين المللی، ملی و تحليلگران حوزه شفافيت است. از نظر این نهاد ،شفافيت عبارت است از :
« در دسترس بودن اطلاعاتی از یک سازمان یا كنشگر كه به كنشگران بيرونی اجازه می دهد عمکلرد آن سازمان یا كنشگر را پایش كنند».[2]
[1]. Moldova law on transparency in the decision-making process , Official Gazette, 05.12.2008
Transparency has been a critical concern for modern society as it makes information about
priorities, capabilities, and behaviour of powerful centers of authority widely available to the
public (Fung et al, 2007; Holzner & Holzner, 2006)
It can be defined as a set of characteristics that allow providing stakeholders with general information about (see Figure 1): Accessibility, the quality of being easy to deal with; Usability, the quality of providing good use; Informativeness, the quality of providing or conveying information; Understandability, the quality of comprehensible language; and Auditability, the ability to examine with the intent of verification (Leite & Cappelli,
2010).
However, the implementation of this concept is difficult to achieve. As shown in Figure 1, the combination of these five characteristics creates the concept of transparency. Thus, these various characteristics must be considered so that a solution can be said to be effectively transparent.
Moreover, transparency reaches different contexts, having as scope three levels (Leite & Cappelli,2010): organizational transparency, which focuses on an organization’s stakeholders; target transparency, which aims at consumers of some service or goods; and social transparency, which is geared towards citizens. Nonetheless, what is observed in practice is the attempt of applying transparency to a limited extent, just following the practices demanded by regulatory instruments.
Source:
Transparency Challenges in Blockchain , Paulo Fontana, Bruna Diirr, Claudia Cappelli,
Proceedings of the International Conference EGOV-CeDEM-ePart 2018-(page 193-200)
بهرغم آنکه لفظ شفافیت در دنیای امروز فراگیر شده است، اما تعریف دقیقی از آن به چشم نمیخورد به همین منظور در ابتدا باید سوالات مهمی را که مرتبط با این مساله است پاسخ داد تا به یک تعریف روشن رسید. اولین سوال این است که اطلاعات را از چه کسی مطالبه کنید؟ همچنین چه اطلاعاتی برای چه اهدافی بیشترین فایده را دارد و نهایتاً چه میزان اطلاعات مورد نیاز است؟ شاید یکی از دلایل تنوع این تعاریف را بتوان در حوزههای گوناگونی که این تعریف به کار گرفته میشود جستوجو کرد. برای مثال در علم سیاست، شفافیت به معنای این است که با اطلاعاتی که دولت در اختیار شهروندان قرار میدهد به آنها امکان دهیم تا از آنچه دولتها انجام میدهند آگاه شوند. در امور نظامی و تسلیحاتی و به همین صورت در مسائل اجتماعی هرکجا شفافیت معنایی خاص به خود میگیرد. در حوزه اقتصاد اما میتوان به همان تعریف کلاسیکی که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد رجوع کرد.
همه تعاریف و حوزههای فوق حاکی از آنند که شفافیت همواره رابطه تنگاتنگی با پاسخگویی دارد. در واقع هدف از درخواست شفافیت اجازه دادن به شهروندان، بازارها یا دولتهاست تا سایرین را در قبال سیاستها و عملکردهایشان پاسخگو نگه دارند. بنابراین شفافیت را میتوان به منزله اطلاعاتی دانست که از سوی نهادها منتشر میشوند و مربوط به ارزیابی این نهادهاست.
شفافیت یک ارزش اساسی برای دموکراسی های مدرن است. مفهوم شفافیت در حقیقت به عنوان سازوکاری عمل میکند که باید نتیجه چنان شیوه حکمرانی، اداره و مدیریت دولت باشد که اجازه میدهد شهروندان در امور عمومی کنترل و مشارکت داشته باشند. در عمل شفافیت باید شامل موارد ذیل باشد؛
1- درخواستهایی برای دسترسی به اطلاعات عمومی (به معنای دقیق کلمه)
2- تعهد دولت به تولید اطلاعات و در دسترس قرار دادن آن برای شهروندان به شیوه هایی که دسترسی گسترده را اجازه می دهد (شفافیت فعالانه)
3- توانمندسازی شهروندان برای مطالبه ایفای تعهدات دولت در این خصوص
منبع:
López Ayllón addresses “explanation and justification
of actions” as a component of transparency, referring to
the state’s obligation specifically to make sense of information, providing a thorough justification of actions, and enabling a dialogue between society and the public powers.
See López 2007b
Transparency is about shedding light on rules, plans, processes and actions. It is knowing why, how, what, and how much. Transparency ensures that public officials, civil servants, managers, board members and businesspeople act visibly and understandably, and report on their activities. And it means that the general public can hold them to account. It is the surest way of guarding against corruption, and helps increase trust in the people and institutions on which our futures depend. See how transparency can defeat corruption in a range of areas.
شفافیت را از زوایای گوناگونی تعریف و وجوه گوناگونی را برای آن ترسیم کرده اند. در یک رویکرد، تعاریف شفافیت را مبتنی بر سه گانه ای از جمله « تعاریف مبتنی بر ذی نفعان اطلاعات »، « تعاریف مبتنی بر پاسخگویی » و « تعاریف مبتنی بر اجرای قوانین و مقررات » دانسته اند. برای ایضاح بیشتر، این تعاریف را از نظر می گذرانیم.
تعاریف مبتنی بر ذی نفعان اطلاعات، شفافیت را افزایش به موقع و قابل اتکای اطلاعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که در دسترس همه ذی نفعان مربوطه باشد ، تعریف کرده اند. از این منظر، نبود شفافیت به عنوان «ممانعت عمدی از دسترسی به اطلاعات، ارائه نادرست اطلاعات یا ناتوانی در کسب اطمینان از کفایت و کیفیت اطلاعاتِ ارائه شده» دانسته شده است. دیدگاه سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(OECD) در مورد شفافیت، گسترده تر بوده و آن را به عنوان « ارتباط متقابل میان گروه های ذی نفع » بیان می کند.
در تعاریف مبتنی بر پاسخگویی، شفافیت بهعنوان درجه گشودگی و بازبودن مؤسسات و نهادها بیان شده است. به عبارت دیگر، شفافیت را میتوان به عنوان میزان نظارت و ارزیابی اعمال افراد در نظر گرفت. در این دیدگاه، شفافیت ارتباط تنگاتنگی با پاسخگویی دارد و علت تقاضا برای شفافیت این است که شهروندان، تصمیمگیرندگان و یاستگذاران را بابت سیاستهای اتخاذ شده و عملکرد آنها مسئول می داند.
در وجه شفافیت با تأکید بر اجرای قوانین و مقررات نیز مشاهده میشود که سازمان تجارت جهانی، اطمینان از دسترسی به شفافیت در قراردادهای تجاری بینالمللی را مستلزم سه شرط اصلی میداند:
1- اطلاعات درباره قوانین، مقررات و سایر رویهها به طور عمومی منتشر شده باشد ؛
2- مطلع کردن گروههای ذینفع از قوانین و مقررات مربوط و تغییرات در آنها ؛
3- اطمینان از اینکه قوانین و مقررات به صورت یکپارچه، بیطرفانه و معقول اجرا می شود .
وجه اشتراک همه تعاریف مذکور، « قابلیت دسترسی به اطلاعات » و « توانایی برقراری ارتباط و وجود جریان ارسال و دریافت اطلاعات » است، زیرا قابلیت دسترسی به اطلاعات از ابعاد مهم شفافیت به حساب میآید
منبع: خبرنامه شفافیت و مقابله با فساد، شماره پنجم
مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه
برخی پژوهشگران از جمله لیندستد و نورین، شفافیت را به منزله قابلیت دسترسی به اطلاعات تعریف میکنند و بیان میدارند که یک مؤسسه شفاف، مؤسسهای است که افراد درون و بیرون آن بتوانند به منظور شکلدادن به نظراتشان در مورد اقدامات و فرآیندهای درون آن مؤسسه، اطلاعات مورد نیازشان را به دست آورند. از منظر این دو پژوهشگر، مظهر شفافیت، شیشه است که امکان نگاه کردن به درون آن وجود دارد و بنابراین یک مؤسسه، یک فرد و یک جامعه وقتی شفاف است که بتوان به درون آن نظر انداخت و از آنچه درمیگذرد، مطلع شد.(لگزیان و کاظمی، 1390 به نقل از لیندستد و نورین، 2007 )
نکته مهم دیگری که میتوان بدان اشاره کرد، شناسایی زمینهها و بافتهایی است که پدیده شفافیت اطلاعات در آنها مورد بررسی قرار گرفته است. این تفاوت زمینهها و بافتها، به خودیِ خود گوناگونی برداشتها و تعاریف متنوع ارائه شده از این پدیده را مشخص میسازد و به تعمیق درک ما از این پدیده کمک خواهد کرد. به طور کلی، شفافیت اطلاعات در زمینههای مطالعاتی مختلفی از قبیل فساد اداری، امور نظامی، رشد اقتصادی، حفاظت از محیط، بازارهای مالی، حکومت، سازمانهای بینالمللی، اقتصادسیاسی، قانون گذاری، تجارت و … مورد بررسی قرار گرفته است.
مسلم است که اشتغال ذهن در هر یک از زمینههای مطالعاتی اشاره شده برای شفافیت اطلاعات، میتواند منجر به ارائه تعریف یا برداشتی از شفافیت اطلاعات شود که متمایز از دیگر تعاریف است و به بعد یا ابعاد خاصی معطوف است. برای مثال، شفافیت در حوزه دولت الکترونیک و شفافیت در حوزه مدیرت شهری و سازوکارهای ادارهی یک شهر، مطالعات روشمند اما گوناگونی را طلب می کند. بدین نحو که گرچه در یک کل به هم پیوسته به یکدیگر مرتبط باشند، اما هر کدام از این تعاریف و مطالعات میتواند حدود و اقتضائات خاص خود را داشته باشد.
منبع: خبرنامه شفافیت و مقابله با فساد، شماره ششم
مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه
دو سال پیش با برخی همکاران «حکمت» بسیار دربارهی «شفافیت» (نبودش، درد بیدرمان کشور!) گفتگو کردیم. نشستهای گفتگو و رایزنی در اینباره برگزار کردیم و گروهی نیز در تلگرام راه انداختیم؛ ولی این گفتگو و همکاری ایستاد تا آنکه چند روز پیش، پرسشهایی دربارهی شفافیت از من شد و آن گفتگوها زنده شد! انگاره (ایده)هایی فراوان بدوستان دربارهی شفافیت دادم: بررسی «واژگان» (نظام واژههای) شفافیت، بدست آوردن و بیرون کشیدن «شاکله» و «طرحواره»ها (schemata)ی مردم دربارهی شفافیت (با کمک تاریخ (ـِ مردم) و ادبیات (عامیانه بویژه زبانزدها)!)، «شناساندن» (تعریف) موشکافانهی شفافیت (شفافیت بمثابهی رصدپذیری/امکان وصول باطلاعات/…)، «اخلاقیاتِ» (روانشناسیِ!؟) شفافیت (شفافیت و اجناس فضیلت!)، شفافیت و اقتدار/مشروعیت، فطریات/غرایز/طباع و شفافیت و …! بویژه «شفافیتگریز بالطبع» بودن انسان را کوتاه، پژوهیدم و آن را با نگرهی «مستخدم بالطبع»ی بشر سنجیدم! هر کدام از اینها میتواند کتاب یا مقاله شود … میتوانم بگویم: بسیاری از اینها نوآورانه بود! شاید دربارهی هر یک، یادداشتی نوشتم یا همکاران نوشتند!
در آغاز باید دید که ویژهواژهی «شفافیت» (کاربرد امروزینش در فارسی!)، از کی و کجا بکار رفته و بویژه کی و کجا برابر transparency نهاده شدهاست! مانند همیشه، ولاستون را دیدم؛ در آن transparency را بـ«استشفاف» برگردانده بود! آیا بواقع، واژهی استشفاف در روزگار ولاستون در فارسی پرکاربرد بوده یا کاربرد داشتهاست!؟
دهخدا برگردان فارسی استشفاف را در لغتنامه، از «منتهیالأرب» صفیپوری هندی که ترجمهی «قاموس» فیروزآبادیست، آورده و هیچ گواهی نیز از نظم و نثر برایش یاد نکردهاست و این واژه در فرهنگهای معین و عمید نیز نیست! این خود نشان میدهد که این واژه، چندان کاربردی در فارسی نداشتهاست؛ چنانچه اکنون نیز ندارد! پس چرا ولاستون از آن در گزارش transparency بهره برده!؟ از پرسش بسامد و چندی کاربرد آن که بگذریم، نمیدانم چه اندازه این برابرنهی درست است! گویا، واژهی شفافیت آن روزها دستکم، در فارسی، کاربردی نداشته! باید دید که این واژه که آمیزهای از اسم مبالغهی «شفاف» و «یت»، مصدر جعلیساز، است، آن روزها ساخته شده بوده یا نه! یک چیزی (حسی!) شاید نادرست، بمن میگوید که ساختن اینگونه مصادر جعلی با «یت» و کاربردش، در فارسی بیش از تازیست! نپژوهیدهام و باید بررسید … بسیاری از فرهنگهای فارسی و تازی را برای پژوهش این پرسش میتوان کاوید! امروزه، در تازی نیز «شفافیه» را برابر transparency مینهند! در دهخدا، شفافیت مانند استشفاف، بیهیچ گواهی آمده و برابرش نوشته: «… (یادداشت مولف). و رجوع به شفاف و شفافی شود»! که نشانهی نوپیدایی و کمکاربردی آنست! از قضا، درایند «شفافی» (حاصل مصدر) که ساختهی فارسیگویانست، نیز در دهخدا، بیگواهست و در آن، بیادداشت مولف، بناظمالأطبا[ء] و معین ارجاع داده شده و نوشته: «… و رجوع به شفاف شود»! درایند شفاف، بیگواه و اینچنین تنک نیست! باید دانست که فرهنگ نفیسی/ناظمالأطبا، از آن آغاز سدهی چهاردهم هجری مهشیدیست و گویا، بتقریب، همزمان با فرهنگ ولاستون نگارش شده و اینکه جا داشت ولاستون شفافی را برابر transparency مینهاد! شفافی را حییم در فرهنگ فارسی- انگلیسی، برابر transparency و transparence نهادهاست؛ ولی از «شفافیت» در آن خبری نیست (درایند شفافیت در آن نیست!) و تنها، در فرهنگ انگلیسی – فارسی، «شفافیت» را در برگردان آن دو بکار برده (که شاید در ویرایش پسین (دوم) چنین کرده که باید بررسید)!
باید دانست که تدوین و انتشار فرهنگهای انگلیسی و فارسی حییم، با آغاز تدوین دهخدا، تا حدودی، «همگاه» (مقارن) است! اینها، همه، نشانهی پسین (متأخر) بودن کاربرد (استعمال) «شفافیت» و حتا برابرنهیش با transparency است!
این نیز شگرفست که آریانپور در فرهنگش، شفافیت را برابر transparency نیاورده و فرانمایی و فراپیدایی که «مولَّد» (برساختها)ست و سپس وضوح و روشنی را آورده؛ ولی transparent (و glassy) را بشفاف برگردانده! باطنی و حقشناس که پسیناند، شفافیت و شفافی را برابر transparency گذاردهاند که نشانهی جاافتادگی و پربسامدی این دو واژه میان فارسیزبانان، در این روزگار است! …
در فرهنگ معاصر عربی- آلمانی «هانس ور» و ترجمهی انگلیسی «میلتون کوان» از آن، با شگفتی، شفاف، شفافیت و دیگر مشتقات (کلا، درایند «ش ف ف») را نیافتم! که دستکم، نشانهی کمکاربردی آنها در میان عربزبانان معاصر، پیش از دههی ۸۰ میلادی (بویژه میان دهههای ۴۰ تا ۸۰) است؛ ولی استاد «آذرتاش آذرنوش»، این واژهها را بترجمهی فارسی این فرهنگ، افزوده (ای کاش استاد با نشانهگذاری، افزودهها را روشن (مشخص) میکرد!) که دستکم، نشانگر کاربرد بیشتر شفاف و شفافیت، در اطراف دههی ۷۰ هجری خورشیدی (ببعد) میان عربزبانان است! یکی پشت هم وسوسهام میکند که واژهی «شفافیت» از فارسی[زبانان] بتازی[زبانان] رفته! باید بررسید …
این بررسی کوتاه، آغازین و در نبود «تاب» (حوصله)، نارسا و کاستیمند (ناقص) است! باشد که پژوهشگری آن را بپروراند و برساند (کامل کند). کمترین عبرت در این بررسیهای تاریخی واژهها آنست که نپنداریم هرآنچه اکنون از واژهها بکار میبریم، از گذشته بما رسیده و کهنست؛ زیرا بسیاری از آنها نوپیداست و تا چندی پیش کسی از آن بهره نمیبرده! …
اکنون (در پایان)، باید پرسید که چرا این واژه با این معنا که نشانگر پدیداریست، امروزه بسیار کاربرد یافته و پیشتر، این پدیدار اگر بوده (که بوده!) چه بوده و با چه نشان داده میشده!
یکی از اعضای گروه مجمع شفافیت با عنوان “ایرانویچ” (sajjadhejri@)